معرفی مقاله:
محمدرضا ربیعی در این مقاله به جستوجوی هویت ایرانی پرداخته است که یکی از مضامین غالبِ هنر معاصر ماست. به رغم اینکه دربارهی این جستوجو در آثار هنرمندان گوناگون بحثهایی شده است تاکنون کمتر به این پرداخته شده است که چرا باید چنین جستوجویی در کار باشد و اساساً با این جستوجو به کجا میتوان رسید. آن چیزِ ایرانی، محلی، ملی و در کل عنصرِ مشخصهای که جستوجویش کموبیش در فضای هنری ما مورد تشویق هم قرار میگیرد، چرا باید در کار باشد؟
چرا در فضاهای هنری غربی از این بحث نمیکنند که باید به دنبال مشخصههای هویتیِ انگلیسی، فرانسوی یا آمریکایی بود؟ ربیعی با مثالهایی از آثار هنرمندان ایرانی همچون محسن راستانی، وحید چمانی، قاسم حاجیزاده و مزدک عیاری در صدد است تا هویت ایرانی را در این آثار معاصر ببرسی کند.
بخشی از متن:
خاطرات یکونیم متری مجموعه عکسهایی است که مزدک عیاری در طول بیش از ده سال از درون خانهشان و آدمهای دوروبرش گرفته است. عیاری در این مجموعه نه کوشیده است ویژگیهای فرمال خاصی را بکار ببرد و نه تلاش کرده است که مضمونِ خاصی را در این عکسها برجسته کند. این مجموعه نه تنها پیام و تفسیر خاصی دربارهی آنچه به آن میپردازد را برجسته نمیکند. بلکه از هر تلاشی برای پررنگ کردن هر امری که بتواند اینجایی تلقی شود نیز میپرهیزد.
فضاها و آدمهای مزدک عیاری نه تنها هیچ نشانهی هویتی مشخصی را به نمایش نمیگذارند. بلکه حتی از بروز دادن ویژگیهای فردیتیِ مرزگذار و هویتبخش نیز دوری میکنند. عیاری دقیقاً مسیری متضاد برای روبهرو شدن با مسئلهای برگزیده. که راستانی هم در مجموعهی خانوادهی ایرانی به آن پرداخته است. هرچقدر که راستانی کوشیده است تصاویری از خانوادهی ایرانی بسازد که بتوان هرچه بی واسطهتر به آن نزدیک شد. مزدک عیاری از تن دادن به این تصویر گریخته است.