قزوین ،مرز دیداری / محمدمهدی چیت‌سازها در ویژه‌نامه هنر شهرهای ایران 2 فصلنامه حرفه: هنرمند شماره‌ی 80 / پاییز و زمستان 1400

قزوین، مرز دیداری / محمدمهدی چیت‌سازها

این نوشتهْ تاریخچه یا حتی مروری بر سیر هنر قزوین نیست. تنها سعی کرده‌ام به قدر دانش و بضاعتِ ناچیزم به نکاتی درباره‌ی جایگاه هنر قزوین و روزگار پست و مرتفع آن در نسبت با کل عظیمی به نام هنر ایران اشاره کنم. بدیهی است با این رویکرد و فرصتِ اندک آنچه آمده از آنچه نیامده بسیار کمتر است. چه بسیار رویدادها و آثار و نام‌ها که ناگزیر نادیده گرفته شده است. با این‌حال تردیدی نیست که در نوشته‌هایی که چنین گستره‌های بزرگی را نشانه می‌گیرند، ضریب خطا هم به همان نسبت بیشتر است و این نوشته هم از این قاعده مستثنی نیست.

قزوین برخلاف موقعیت حاشیه‌ای امروزش، در متونِ تاریخی همواره در ردیف ابرشهرهای ایرانْ اصفهان، تبریز، شیراز و… شهری بزرگ و با اهمیت زیاد یاد شده است. شهری با پیشینه‌ی فرهنگی دور و دراز و سابقه‌ی طولانی سکونت انسانی، که امروزه صاحب آثار تاریخی ثبت‌شده‌ی بسیاری در ایران است. بیش از نیم‌قرن پایتخت ایران بوده و برخی از بزرگ‌ترین نام‌آوران فرهنگ و هنر ایران از زکریای قزوینی و حمدالله مستوفی، عبید زاکانی، میرعماد، عارف قزوینی و ده‌ها اندیشمند و هنرمند بزرگ دیگری را در خود پرورانده است.

سابقه‌ی سکونتِ هفت‌هزارساله در منطقه‌ی دشتِ قزوین (‌تپه‌زاغه) از تمدن دیرپای منطقه خبر می‌دهد. منطقه‌ای که به واسطه‌ی موقعیتِ ویژه‌ی جغرافیایی خود در دامنه‌ی البرزِ مرکزی و در مسیر جاده‌ی اصلی غرب به شرق، بیستون را به همدان، ری و خراسان و از شمالِ غربْ تبریز را به آسیای میانه پیوند می‌داد. به همین نحو، دشت قزوین از راهِ رودِ شور به حوضه‌ی آبریزِ مرکزی و شهرهای ری و کاشان و قم و ساوه پیوند می‌خورد. و این موقعیت از همان زمان تشکیل دولتِ مادها نقشِ منطقه‌ی قزوین را به عنوان یکی از اصلی‌ترین گذرراه‌های پیونددهنده‌ی آذربایجان و اصفهان با همدان پررنگ می‌کرد.

در بیشترِ منابعِ تاریخی بنیانِ شهرِ قزوین را به شاهپور اول یا در برخی منابعْ شاهپور دوم ساسانی نسبت می‌دهند. بنیاد شهر در مسیر سیاستِ امنیتی ساسانیان و مطابق با الگوی مدورِ شهرسازی ایشان صورت گرفته است. این الگو با تمامی تحولات بزرگی که شهر پشت سر گذاشته است، هنوز در تصاویر هوایی و در بخش ساسانی شهر (محله‌ی شهرستان کنونی) دیده می شود. (برازجانی، جوادی، ۱۳۹۶، ۵۶)

الگوی یادشده و موقعیت انتخابی و حتی نام کهنِ شهرْ همگی بر ویژگی نظامی‌ـ‌تجاری اولیه‌ی آن گواهی می‌دهد. موقعیت جغرافیایی شهر در دامنه‌ی بلوکِ کوهستانی البرزِ غربی و رو به سوی دشت کویرْ قزوین را در رأسِ شمالی مثلث استراتژیکی قرار می‌دهد، که دو رأسِ دیگر آن شهرهای مهم و تاریخی ری و همدان است. این مثلث حوزه‌ی تجاری فرهنگی غرب (بین‌النهرین‌) را با شرق (خراسان) و شمال و شمال‌غربی (گیلان و آذربایجان) پیوند می‌داد.

در کهن‌ترین اسنادِ به‌جامانده از سده‌های نخستِ اسلامی نام قزوین را «کشوین» به معنای مرز دیداری آورده‌اند. در فتوح‌البلدان و مسالک و ممالک هم این عنوان با همین معنا ذکر شده است. برخی نیز کشوین را صورت تغییریافته‌ی دژپین به معنای دژِ پایین یاد کرده‌اند. در پژوهش‌های متأخرتر هم آن را برگرفته از نام دریای کاسپین و مرتبط با قوم «کاسی»‌ها خوانده‌اند.

به این ترتیب با توجه به سوابق ذکرشده، قزوین هم در زمان ساسانیان و هم سده‌های نخست اسلامی مرکزی نظامی با اهمیت ویژه‌ی استراتژیک در برابر تهاجم اقوام شمالی بوده است. کولسینیکف (۱۳۸۹، ۱۲۵) به نقل از «دینوری» نوشته که پس از شورش دیلمانیانْ خسرو دوم دستور داده تا پادگانِ قزوین مستحکم شده تا از هر رخنه‌ای از شمال جلوگیری کند. از آنجایی که بعد از فتح ایران توسط عرب‌های مسلمان نیز دیلمان تا قرن‌ها خطری برای جهان اسلام به شمار می‌رفت، قزوین این موقعیت نظامی خود را حفظ کرد، و همین باعث تجمع نیروهای انسانی و رونق موقعیتِ تجاری‌آن شد. «نقل و انتقالات گروه‌های جنگاور در این منطقه و استقرار پادگان بزرگی از نیروهای نظامی، مستلزم گردآمدن انبوه پیشه‌وران و فروشندگان و صاحبانِ صنایع و حِرف و خدمات مختلف و تولیدکنندگان مواد کشاورزی و غیره بوده که علی‌القاعده در بازار وسیعی در خارج از دژ‌ شهر و در مسیر راه‌های اصلی بر پا می‌شد.» (مجابی، ۱۳۷۴، ۲۰۴) …

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

محصولات مرتبط

سبد خرید ۰ محصول