پلگراهام عكاس بسیار بزرگی است كه هیچ عكس شاخص و به یادماندنی ندارد. بعید میدانم كسی از علاقمندانش او را با یك تصویر مشخص و محبوب به یادآورد. (خصیصهای كه بی شك در مورد اكثر هنرمندان قابل تصور است.) اهمیت پل گراهام در كارنامه سی ساله اوست و درپرسشهای ذهنیای كه هر بار وامیداردش تا پاسخی سنت شكن برایش بیابد.
حاصل این جستجوی سی ساله اما نه رسیدن به تصاویر پرنمود و دلخوش كننده، كه رسیدن به قلمروهای تازه و نفس كشیدن در فضایی بكر و پانخورده است.او هر چند كه در ادامه (و حتی موازات) مستندنگاری انگلیسی حركت كرده اما توانسته تعریف عكاسیمستند را “دگرگون” و”شخصی” كند و نشانههای رضایت بخش پیش از خود را كافی نداند. تعداد صفحات اختصاص داده شده برای معرفی یك هنرمند این بار كمی ازحد متعارف بیشتر شد چرا كه ضرورت بود تا برای توضیح جزئیات و ظرافت آثار او مجموعههایش یك به یك مورد بررسی قرار گیرد. پلگراهام عكاس آسانی نیست كه بشود به یك نگاه به او دل داد. شاید همین عمق دیریاب اوست كه او را چنین عكاس محبوب بسیاری از عكاسان دو دهه اخیر كرده است.
جهت مطالعهی مقالاتِ این فصل، به بخش «مقالات مرتبط در فصلنامه»، در انتهای این صفحه مراجعه کنید.