بخشی از مقاله:
پرسشی که در میان است خطری است که تصویرپردازی عکاسانه با کامپیوتر دستکاری شده برای مفهوم حقیقت ایجاد میکند. چگونه باید در عصری به این پرسش نزدیک شویم که در آن یکی دو دهه است که حتی درستی عکسهای مستقیم و دستکاری نشده نیز مورد حمله قرار داشته است؟
در مقالهی حاضر با در نظر گرفتن این مسائل، دو هدف را دنبال میکنم: نخست، بررسی پارادوکسِ مربوط به واقعگرایی ظاهراً در حال ناپدیدی اما همواره اسطورهای عکاسی، و نشان دادن این نکته که هراس برآمده از ازدست دادن امر واقعی در واقع حاصل جابجایی یا فرافکنی [روانی] هراس ناشی از ازدست رفتن بالقوه سرمایهگذاریهای غالب ما بر روی امر واقعی عکاسانه است. سرمایهگذاریهایی که تا حالا به شکلی بدون موفقیت به چالش کشیده شدهاند. سرمایهگذاریها هم وجهی اجتماعی دارند و هم روانشناختی. آنها هم با قدرت و دانشی در ارتباطند و هم با میل و سوژهمندی.
استدلال من آن است که هراس کنونی بر سرجایگاه تصویر، یا موضوع عکاسی، نگاهی جبرباورانه به تکنولوژی دارد. در واقع پنهان کننده ترسی بنیادین دربارهی جایگاه نَفْس یا سوژه عکاسی، و دربارهی روش استفاده سوژه از عکاسی برای فهمیدن جهان و مداخله در آن است.
اما هدف دوم این مقاله، بررسی تفضیلی بر سرمایهگذاری اجتماعی و روانشناختی سوژهی در عکاسی است. همچنین، نشان دادن این نکته است که چگونه ارزیابی مجدد عکاسی بر اثر تحولات تکنولوژیک شکل دیگری از سرمایهگذاری در این مدیوم و دگردیسیای در رابطه با مقولات دانش، قدرت و سوژهمندی را امکانپذیر ساخته است…
پیشنهاد مطالعه: مقالهی «طبیعت بیجان به مثابهی شیء شخصی» به قلم مِیِر شاپیرو