نقاشی نوین ایران- بهویژه از سال ۱۹۴۲م /۱۳۲۱ش- در بستر تأثیرپذیری از دستاوردها و رفتارهای هنری رایج در دنیای غرب، دستخوش تجربیات و تحولاتِ نوظهور و گوناگونی شد. از اینرو، رویکردی تحلیلی –تاریخی، به تنوع و اوج گرایشهای هنری آن دوران- بالاخص در سالهای پرشور و پرتپش دههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی ( مقارن با دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی)- میتواند بستر مناسبی باشد برای بررسی عمیقتر زمینهای که امروز به منزلۀ زیرساخت و زیربنای گرایشهای هنری مدرن در نقاشی معاصر ایران انگاشته میشود! زمینهسازان این جریان، چهرههای نام آشنایی هستند که هنر نوگرای ایران در عرصههای گوناگون- از تولید و خلق آثار هنری گرفته تا امر تربیت نسل جوانِ هنرمندان نوگرا و….- به نوعی وامدارِ تلاشهای ایشان است. هنرمندانی چون: جلیل ضیاءپور، محسن وزیری مقدم، هانیبال الخاص، مارکو گریگوریان و …
نوشتهای که پیشرو دارید، برآن است که تا حدّ امکان از طریق بررسیِ تحلیلی روند فعالیتهای هنری و آثار مارکو گریگوریان و فراز و فرودهای عملکرد هنری وی، سهمی شاید مؤثر و مفید را در امر شناخت و قضاوت دوران زمینهسازی که به ظاهر پشتسر گذاشتهایم، به خود اختصاص دهد.
جهت مطالعهی مقالاتِ این فصل، به بخش «مقالات مرتبط در فصلنامه»، در انتهای این صفحه مراجعه کنید.