نوآوری: معاصر و بومی / رویین پاکباز

نوآوری: معاصر و بومی / رویین پاکباز

بخشی از متن:

نصرت‌الله مسلمیان، «التزام» در هنر را باور دارد و این اعتقاد عامل تعیین کننده‌ای در تحول فرم و محتوای نقاشی او بوده است. هنر برای او قلمرو تفسیر زیبایی‌شناختی از هستی انسان است و از این‌رو، در هر دورۀ کار هنری‌اش به نحوی با مسائل جهان، زندگی و انسان درگیر می‌شود. زمانی به رئالیسم اجتماعی و اکسپرسیونیسم گرایش داشت، واقعیت‌های متناقض جهان پیرامون را توصیف می‌کرد، و پیام او اعتراض‌آمیز و شورانگیز بود. اما اکنون به ترکیبی از جنبه‌های فردی، اجتماعی و زیباشناختی دست یافته است و با زبان نمادین خاص خود زمانه‌اش را تفسیر می‌کند. پیام او دیگر مستقیم و صریح نیست، بلکه اندیشه و احساس مخاطب را به چالشی همه‌جانبه فرا می‌خواند.

کوشش‎های مسلمیان برای گزینش و پالایش واژگان این زبان نمادین از اوایل دهۀ ۱۳۷۰ ، پس از دوره‌ای که صرفاً به مضمون «جنگ» می‌پرداخت، آغاز شد. در آن زمان، ضرورت ارزیابی نقاشی معاصر ایران – و نیز جایگاه نقاشی خود در این عرصه، را عمیقاً احساس کرده بود. «لازم بود به موقعیت نقاشی و عملکرد آ« دقیق شوم و ببینم که در این نیم قرن اخیر بر نقاشی ما چه گذشته است. دریافتم که نقاشی ما با یک اسکیزوفرنی فرهنگی رو به روست، یعنی از یک طرف هنرمند فکر می‌کند که به عنوان یک انسانِ ایرانی، فرهنگ، ]تاریخ[ و جغرافیای خاص خود را دارد و ]از طرف دیگر[ ، با تجربۀ جهانی نقاشی روبه‌رو است.

در این میان، انفصال‌ها  و گسست‌هایی وجود دارد؛ حلقه‌های گمشده‌ای که خود را به صورت یک هستی متناقض نشان می‌دهد و به تضاد و تناقض در عرصۀ زیبایی‌شناختی دامن می‌زند. این هستیِ متناقض به نوعی پاره‌گیِ شخصیت می‌انجامد که بسیاری از نقاشان ما (از دهۀ ۱۳۳۰ به بعد) کوشش کرده‌اند پاسخ‌هایی برای آن بیابند. هر کسی جزئی از مسئله را دیده است… ]اما[ هنوز بحث تعیین کننده‌ای دربارۀ مسائل بنیادین نقاشی معاصر (مثلاً سنت و مدرنیته) نداشته‌ایم… ]من[ به سهم خود ناگزیر بوده‌ام که در پی پاسخ‌هایی باشم.

دو عامل برای من مهم بود: درک تجربۀ جهانیِ نقاشی به وسیع‌ترین شکل‌اش، و تجزیه و تحلیل عملکرد نقاشی خودمان و درک سنت» بدین سان، مسلمیان مسئله‌ای را پیش روی نقاشی خود می‌نهد که حل آن مستلزم دستیابی به یک زبان تلفیقی جدید است که این، کندوکاو در دو قلمرو زیبایی‌شناختی مختلف را ایجاب می‌کند. اما طرح مسئله سنت و نوآوری برای هنرمندی انسان اندیش چون مسلمیان یک سلسله پرسش‌های فلسفی را نیز پیش می‌آورد، بویژه آنکه هویت انسان معاصر ایرانی از دغدغه‌های اساسی اوست.

مسلمیان با کاوش در دستاوردهای هنر مدرن (اکسپرسیونیسم، کوبیسم، انتزاع هندسی و انتزاع تغزلی) به شناختی عمیق از خواص ذاتی عناصر صوری، و اصول و روش‌های تنظیم زیبایی‌شناختی این عناصر دست می‌یابد. این، نقطۀ عطفی در سیر تحول نقاشی اوست؛ پس از این، رفتار نقاشانۀ آزادتری در پیش می‌گیرد، اما نه بدان گونه که از دقت و سنجیدگی در گزینش رنگ و فرم و سازماندهی فضای تصویری غافل بماند. اگرچه همچنان شیوۀ پیکرنمایی را ادامه می‌دهد، از عناصر انتزاعی ناب (مانند لکه‌های رنگ، شکل‌های هندسی، خطوط خوشنویسانه و جز آن) نیز در نقاشی خود استفاده می‌کند. بدین‌سان، جهان تصوری او با مجموعه‌ای از پیکرها، نشانه‌ها و کُدهای نمادین ساخته می‌شود: جهانی آکنده از تباین‌ها و تقاطع‌ها، و در عین حال، برخوردار از یک نظم حساب شده.

رهیافت نوگرایانه مسلمیان را می‌توان در یکی از موفق‌ترین نقاشی‌هایش بازشناخت (صفحه ۹۳): ساختار این نقاشی متشکل از دو بخش متمایز است. بخش راست (زمینۀ روشن) و بخش چپ (پهنه‌های خاکستری و آبی) با یک خط منحنی اُریب به هم پیوسته‌اند. چند نقشمایۀ خاص او (مرد هیولاوش، طوطی، چهرۀ زنان و دست بریده) با خطوط روان و گویا بر زمینۀ سفید طراحی شده‌اند. خط‌ها و لکه‌های سیاه، خاکستری، سرخ، زرد، بنفش، سبز و آبی نه فقط عناصر بازنمودی را مورد تأکید قرار می‌دهند بلکه همچنین ارتباطی فعال میان دو بخش فضایی برقرار می‌کنند. …

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول