معرفی مقاله:
الیور لیامن (Oliver Leaman)، که بنا بر نظریاتش در زمینهی شرقشناسی و زیباییشناسی اسلامی در زمرهی نظریهپردازانِ پسامدرن دستهبندی میشود، در مقالهی پیشِرو به بررسی یازده اشتباهِ رایج دربارهی هنر اسلامی میپردازد. ترجمهی مقاله کاری است از محمدرضا یگانهدوست. در خصوصِ تعریفِ هنر اسلامی، اکثر محققان شناختِ خودِ اسلام را اولین قدم دانستهاند. اما آیا اساسأ میتوان جوهری واحد برای اسلام در نظر گرفت؟
الگ گرابر، از نویسندگانِ پیشکسوت در هنر اسلامی، معتقد است که اشتباه اساسیِ اغلبِ شرقشناسان تعمیمدهیِ آنهاست؛ حال آنکه هر فرآوردهی فرهنگی و هنری باید صرفأ در زمینهی تاریخی و خاصِ خود فهمیده شود. ولی آیا دستیابی به اندیشهی خالقِ اثر و فرآیندِ ذهنیِ او میسر است؟ بسیاری از نویسندگانِ سرشناسِ هنر اسلامی چون حسین نصر معتقدند که هنر اسلامی واقعیتِ عینی را تحریف میکند و عارفانه است، زیرا به ناپایداری و عدم صحتِ عالمِ مشهود قائل است.
الیور لیامن: آیا نوعی استنباطِ اسلامی از طرح در میانِ همه مسلمانان وجود دارد؟ به لحاظ زیباییشناختی سوال این نیست که در ذهن هنرمند چه میگذرد. بلکه این است که تا چه حد شناختِ ذهنیات و ویژگی های روانشناختی و اعتقادیِ هنرمند در ارزیابی و اثرش حائز اهمیت است.
پژوهشگرانی چون کیث کریچلو (Keith Critchlow) معتقدند که هنر اسلامی هنری است متفاوت که در پسِ هر نقشی معانی بسیاری نهفته است. آنها بر این باورند که تنها متخصصین هستند که میتوانند بگویند ماهیتِ یک امر هنری چیست. و افرادِ عادی فقط می توانند از آن هنر لذت ببرند.
آیا هنر اسلامی اساساً مذهبی است یا برای کسی که در هر جا به دنبالِ معنایی خاص میگردد. معنا در همه جا وجود خواهد داشت، حتی اگر در واقع کاملاً نامرتبط باشد؟
از آنجایی که نوعی ضدیت با نقاشیِ پیکره در اسلام وجود دارد. چطور میتوان وجود خیلی از نقاشیها و پیکرههای حکام و خلفا را توجیه کرد؟
کشفِ هنر اسلامی بخشی از تلاشِ جنبشِ شرقشناسی بود که از قرن نوزدهم تلاش داشته است اسلام را بهمثابهی «امری دیگر» تعریف نماید.
ریچارد اتینگهاوزن که تحقیقات بسیاری در رابطه با انواعِ هنر اسلامی از جمله نقاشی و خوشنویسی انجام داده است. در این مورد به تفصیل در مقاله خواهیم خواند.