هاکنی و تاریخ هنر / ترجمه و گردآوری: مهدیه کرد

 

مهدیه کرد در مقاله‌ی «هاکنی و تاریخ هنر» به معرفی دیوید هاکنی، نقاش انگلیسی پرداخته است. او در این مقاله با تمرکز بر تجربیات این نقاش، نگاه او به نقاشی را بررسی کرده است؛ هاکنی نقاشی را با تجربیاتی در سبک‌هایی چون ناتورالیستم و رئالیسم آغاز کرد و به کوبیسم و در نهایت پاپ‌آرت کشیده شد. او همچنین تجربیات زیادی را در کالج سلطنتی لندن گذرانده و آشنایی با افردای چون کیتای راهی جدید برای او باز کرد. در این مقاله مهدیه کرد با بررسی این تجربه‌ها، تأثیر آن‌ها را بر روی آثار هاکنی به‌خصوص بر تکنیک‌های نقاشی او مورد مطالعه قرار داده و این‌ که چگونه او به نقاشی کلاسیک و در عین حال پیشرو تبدیل شده است.

بخشی از متن

دیوید هاكنی در ۹ ژوئیه ۱۹۳۷ در برادفورد انگلستان در خانواده ای از طبقه كارگر به‌دنیا آمد. مادرش زنی مذهبی، گیاهخوار و پركار بود كه چهار پسر و یك دختر به دنیا آورد، و پدرش انگلیسی عجیب و غریبی بود كه در اعتراض به سیاست‌های جهانی نامه‌هایی برای استالین و مائو می‌نوشت. هاكنی می‌گوید: «او به من یاد داد اهمیت ندهم همسایه‌ها چه فكری می‌كنند». هاکنی طراح، نقاش، چاپگر و عكاسی مشهوری شد که این شهرت با جسارت او در آزمودن سرخوشانه شیوه‌های گوناگون بی ارتباط نیست. او با سبک‌های گوناگون هنری دست و پنجه نرم كرده است؛ وقتی در كالج بود ناتورالیسم و رئالیسم را آزمود كه در آن زمان خیلی دمُده شده بود، سپس آن را رها كرد و برای آنكه آزادی عمل بیشتری پیدا كند به شیوه‌ی نوین قرن بیستم یعنی كوبیسم روی آورد.  در دهه‌ی۱۹۶۰ خود هاکنی یکی از مهم‌ترین پیشگامان جنبش پاپ آرت شده بود. این پرکاری و تنوع خصلتی است که تا به امروز و تا آزمودن نقاشی با ابزارهای الکترونیکی جدید در زندگی حرفه ای او حفظ شده است.

هاکنی تحصیلات ابتدایی‌اش را در مدرسه و سپس در كالج هنری برادفورد به پایان رساند. بعد از آن دو سال به جای خدمت سربازی در بیمارستان كار كرد و در سال ۱۹۵۹ به كالج سلطنتی لندن راه یافت. زندگی حرفه‌ای او از همین کالج آغاز شد؛ فضایی افسانه ای در ابتدای دهه‌ی شصت. مدیر كالج در مقایسه‌ای میان هم نسلان هاكنی و دوره پیش از آنها (اوایل دهه‌ی ۵۰) می گوید:

دانشجویان دوره‌ی پیش مسن‌تر بودند، در روند تحصیلات آنها به واسطه‌ی جنگ و خدمت وظیفه‌ی عمومی فاصله افتاده بود.آنها تجربیاتی را از سر گذراندند كه از دایره‌ی تمایلاتشان بسیار دور بود و گویی پس از همه این تجربیات با رجوعی دوباره خودشان را بازیافته بودند. به عنوان هنرمند آنها اعتماد به نفس خیلی كمتری داشتند اما در دیگر زمینه‌ها بسیار پخته‌تر بودند. نسل ابتدای دهه‌ی ۵۰ به شدت با رمانتیسیسم انگلیسی به مخالفت پرداختند (گرچه امروز می‌بینیم این مخالفت آنقدر كه خودشان فكر می‌كردند هم شدید نبوده است). آنها با شیوه‌ی زندگی کولی وارشان، با شلوارهای گشاد و پر از جیبشان و با كلوپ‌های جازشان در محله‌ی سوهو لذت زندگی كردن به شیوه ای كه مخصوص هنرمندان است را دوباره كشف كردند در حالی كه نقاشی‌هایشان به هیچ وجه رمانتیك نبود.اما دانشجویان نسل بعد (آخر دهه‌ی ۵۰) حاصل دسترسی وسیع و آسان به مطالعات هنری و تاریخ هنر بودند و از سیستم آموزشی توقعات زیادتری داشتند. آموزش به آنها كار سخت‌تری بود چراكه به دلیل اطلاعات و داشته‌هایشان به راحتی به هر ایده و نظریه ای اعتماد نمی‌كردند و این برای معلم خوشایند نبود. به طور كلی این دانشجویان جدید كثیف‌تر بودند! و عجیب‌تر لباس می‌پوشیدند. و این بی‌شك متأثر از فلسفه‌ی Beat Generation   بود. اینها المان‌های نقاشی‌هایشان را از میان عناصر تجاری شهر، تبلیغات رسانه ها، علایم راهنمایی و رانندگی و وسایل نقلیه انتخاب می‌كردند.

سبد خرید ۰ محصول