معرفی مقاله:
ژانوس، شخصیتی در اساطیر یونان است که دو چهره دارد و با هر یک از آنها به سویی مینگرد. مقاله «چهرهی ژانوسی دهه شصت» به قلم محمد رضاییراد، به چهرهی دوگانهی ایران در این دهه میپردازد. و دو وجه آرمانشهر و کابوسشهر ایران در دهه شصت را بیان میکند. دههای که از نظر رضاییراد محدود به خود دهه شصت نیست و ویژگیهای ژانوسیاش پس از انقلاب ۵۷ آغاز و تا سالهای دهه هفتاد ادامه مییابد. یک چهرهی ایران در دورهی پس از جنگ تثبیت آرمانهای انقلاب اسلامی است. و چهرهی دیگر، سختی و کمبود ناشی از جنگ با عراق است.
نویسنده چندین نمونهی دیگر از این دوگانگیها را شرح میدهد. این دوگانگیها که بعضاً در تضاد با یکدیگر هستند، تصویر کاملی از این دهه ارائه میدهند. محمد رضاییراد با مثالهایی از سیاست، اقتصاد و هنر نشان میدهد که چگونه وجه آرمانشهر و کابوسشهر دههی شصت، همزمان عرض اندام میکنند. سوال دیگر نویسنده این است که این وجه نوستالژیکِ دهه شصت که در تفکر ایرانیان راه یافته است. از چه چیزی نشأت میگیرد؟ نویسنده در پایان مقاله مجموعهای از تصاویر در اختیار خواننده قرار میدهد که در واقع اسنادی در اثبات ادعای ژانوسی بودن دهه شصت هستند. تصاویری که بیانگر چهرهی چندگانه و متفاوت سالهای دهه شصت است. رضاییراد معتقد است دهه شصت دههای سپری شده نیست؛ زمانی حاضر و ناظر است و به یک معنا هرگز سپری نمیشود.
.
بخشی از مقاله:
«دست کم دو قرائت دربارهی دهه شصت وجود دارد، که البته هر دو مسلط و ایدئولوژیکاند. در قرائت نخست، دهه شصت، دوران تثبیت آرمانهای انقلاب اسلامیست. و بر ارزشهایی همچون شهادت، ایثار، حماسه، سادهزیستی و ایمان اتکا دارد. در قرائت دوم اما این دهه دوران انحصارگری، کمبود، سختیِ معیشت، ترس، جنگ و به ویژه اجبار در پذیرش نحوهای از زندگیست. چنان که گفتیم، این هر دو قرائت، قرائتی مسلط هستند و ما در بازخوانی دهه شصت، لامحاله، به بخشی از این دو قرائت تن میسپاریم. اما نکته اینجاست که این دو قرائتِ متضاد به گونهای شگفتانگیز همدیگر را کامل میکنند. و به شکلی تقابلی، چهرهی دیگرگون و چند وجهیِ دهه شصت را بازنمایی میکنند. گویی که دهه شصت چهرهای ژانوسی دارد، چهرهی رو به هر دو سو.»
.
پیشنهاد مطالعه: مجموعه مقالات «محمد رضاییراد در حرفه: هنرمند»