«چرا هنر انتزاعی؟» عنوان مقالهای به قلم کرک ورندو است. افزون بر تمام روایتها دربارهی «چگونگی» نحوه گسترش این هنر طی چندین دهه، لازم میدانم پرسشهایی درباره «چرایی» آن طرح کنم. از جمله این پرسش غایی و فراگیر که در آغاز بحث به تعویق انداختم. چرا انتزاع؟ چرا هنر انتزاعی؟ […]
فارغ از علاقه من یا شما به هنر انتزاعی، فارغ از تعهدات هنرمندانی که آن را خلق میکنند. فارغ از تمام مجموعهداران و نهادهایی که از آن پشتیبانی میکنند. این هنر به چه دردی میخورد؟ فایده تصاویری از هیچ – فايدهي آنها برای ما در حکم افراد، یا برای هر جامعهای – چیست؟ نقاشیها، مجسمهها، چاپها یا طراحیهایی که گویی چیزی جز خودشان را نمایش نمیدهند – حفرههایی بزرگ در زمین، یا قطعات خمیده عظیم فولادی – چه فایدهای دارند؟
برای مطالعه مقالات دیگر پیرامون هنر انتزاعی اینجا را کلیک کنید.
بخشی از مقاله:
گامبریچ در پی حل چیزی بود که آن را «معمای سبک » میخواند: یعنی یافتن توضیحی برای توالی سبکپردازيهای عجیب که تمدنها و دورههای تاریخی مختلف با استفاده از آن جهان مرئی را بازنمایی کردهاند. او هنر و وهم را با کارتونی از پسرهای مصری آغاز میکند که از روی یک مدل طراحی میکنند: اگر فرض کنیم مؤلفههای جهان طبیعی همیشه به همین شکل فعلی به نظر میرسیدهاند. اگر فرض کنیم کارکرد بینایی بشر همیشه به همین شکل فعلی بوده باشد، گامبریچ میخواست بداند چرا مصریهای باستان و راهبان ایتالیایی قرون وسطایی و نقاشان سقف دوره باروک جهان را چنین متفاوت ترسیم کردهاند. گامبریچ به شدت از توضیحاتی که بر یک روح زمانه یا روح دوران شبه عرفانی متکی بودند، ناراضی بود. این مقدمه گامبریج به سوال چرا هنر انتزاعی پاسخ میدهد.