هوگارث، روسو، وُلستونکرافت درویژه‌نامه آرت و کرافت حرفه: هنرمند شماره‌ی 81 / زمستان 1401

هوگارث، روسو، وُلستونکرافت/ لری شاینر/ مهدی نصراله‌زاده

بخشی از متن:

«زیبایی‌شناسی هِدونیستی» هوگارث

هرچند هوگارث ستایش ماندِویل از تنعّم، تجمّل و نفع شخصی را رد می‌کرد، هم‌او با همه‌ی وجود به صف حمله‌کنندگان برضد هنرشناسان و «اهل ذوقانِ» خودخوانده پیوست. هدفِ کتابِ هوگارث با عنوان تحلیل زیبایی ([۱۷۵۳] ۱۹۹۷) آن بود که با برملا‌کردن رجحانی که هنرشناسان برای سبک معظم اروپای قاره‌ای قائل بودند به «نوسان‌های تصورات در خصوص ذوق» فیصله بخشد؛ اما همزمان خواهان اداکردن حق مطلب در مورد تأکید جدید بر التذاذ از هنر زیبا محض خاطر خودِ آن نیز بود. همچون مورد برخورد او در قبال آرمان نوظهور هنرمند، رهیافت هوگارث به زیبایی‌شناسی بین دو جهانْ شقّه شده بود: جهان قدیمِ هنر/ فن (art/craft)، که در آن تعلیم و تربیت و لذت‌های معمول در هم ادغام شده بودند، و جهان جدید ذوقِ پالوده و هنر برای خود هنر. درواقع، نخستین اصل زیبایی که هوگارث درباره‌ی آن بحث می‌کند اصل هم‌سازی (fitness) است، نه فقط هم‌سازی اجزا با کل، بلکه نیز هم‌سازی با هدف و مقصود، برای مثال، هم‌سازی بطری‌ها و چاقوها، هم‌سازی پنجره‌ها و درها، هم‌سازی طراحی یک کشتی، و، بالاتر از همه، هم‌سازی بدن انسان برای حرکاتش در کار و بازی. به گفته‌ی هوگارث، آنچه پیوند تنگاتنگی با هم‌سازی دارد آن اصول مرکزی قیدشده در رساله‌های سنتی هنر از قبیل تقارن، تناسب و وحدت است. با‌این‌‌حال، بزرگ‌ترین علاقه‌مندی و اشتیاق هوگارث برای دو اصل است که نقش چندانی در رساله‌های قدیمی‌تر ایفا نکرده‌اند: تنوع و تعقید (intricacy)‌ــ اصولی که نه فقط نمایانگر سبک روکوکو هستند، بلکه به‌ویژه نمایانگر تأکید جدید بر روی لذت بیننده‌اند. تنوع، یا گونه‌گونی، در ارتباط با فرم ظاهری یا زیب و زیور و آرایه است و نه کاربرد و استفاده، و هدف آن نیز عمدتاً «مشغول‌داشتن چشم» یا همان حظّ بصر است. از سوی دیگر، تعقید «چشم را به تعقیبی بی‌مهار هدایت می‌کند» و «لذتی می‌بخشد» که «به نام زیبایی مستحق آن است». به نظر می‌رسد که ما در اینجا با زیبایی‌ای مواجه هستیم که نوعاً بسیار متفاوت با زیبایی هم‌سازی با هدف است، زیبایی‌ای که می‌توان محض خاطر خودش از آن محظوظ شد. و موقعی که هوگارث از حظّ بصر در دنبال‌کردن فرم‌های پرپیچ و تابِ مُعقَد (intricate) به‌مثابه‌ی لذتِ «جست‌وجو همچون جست‌وجو» سخن می‌گوید، می‌توانیم چنین بیاندیشیم که او در مسیر آن چیزی حرکت می‌کند که کانت قرار بود بعداً از آن به بازی فاهمه و تخیل، یا «هدفمندی بدون هدف»، یاد کند.

اما آرای هوگارث وجه دیگری هم دارد که خلاف جهت اصلی زیبایی‌شناسی مدرن قرار می‌گیرد. آدم هرگز انتظار ندارد که افرادی از قماش کِیمز (Henry Home, Lord Kames؛ فیلسوف، نویسنده و حقوق‌دان اسکاتلندی قرن هجده) یا کانت [به‌عنوان زیبایی‌شناسان مبرّز معتقد به ذوق پالوده] از تعقیدی سخن بگویند که هدایت‌کننده‌ی چشم در تعقیبی «بی‌مهار» است. یک نکته‌ی کلیدی در تحلیل زیبایی، گوشه و کنایه‌ی هوگارث به آرمان تقلید از فرم‌های کلاسیک به‌عنوان آرمان مورد نظر هنرشناسان و اصحاب آکادمی است: «چه کسی جز یک متعصب… خواهد گفت که چهره‌ها و گردن‌ها و دست‌ها و بازوهایی را در زنانِ زنده ندیده که حتی ونوس میلوی یونانی به پیش آن‌ها تقلیدی زمخت به حساب می‌آید؟». …

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول