نگاهی به تعاملِ جریان سمپوزیوم مجسمه‌سازی تهران با هنرمند، مخاطب و اثر هنری/ شایان خالصی، محمد مروستی

بخشی از متن:

از ویژگی‌های سمپوزیوم‌های هنری در عرصه حیات‌شان، تعامل و حضور هم‌زمان سه نقش آفرینِ این حوزه یعنی هنرمند، مخاطب و اثر هنری است. در متن پیش‌رو، نویسندگان به عنوان عضوی از بدنه‌ی اجرایی سمپوزیوم نُهم که تجربه این رویداد را از سرگذرانده‌اند؛ تلاش می‌کنند دغدغه‌های کمتر دیده شده‌ای را مطرح و در حد توان پیشنهادهایی جهت بالابردن کیفیت سمپوزیوم‌های آینده ارائه دهند.
رمانتیسیسم به عنوان یکی از مهمترین زمینه‌سازهای جریان مدرنیسم، از هنرمند و جایگاه نبوغ آمیز و خدای‌گونه‌اش در روندی خلاقانه سخن به میان می‌آورد. در پی تفسیرهای رمانتیک، روند آفرینش در پرده، و محل این رویداد یعنی کارگاه وی، شکوهی افسونگرانه می‌یابد و مخاطب، در مقام حیرت زدة این نبوغ، تنها نقش تحسین کننده‌ای صِرف را بازی می¬کند. اما نخستین سمپوزیوم‌ها، با ایجاد گسست در این رابطة جاافتاده‌ی تاریخی میان سه عنصر اساسی تولید و عرضه اثر هنری (هنرمند، مخاطب و اثر هنری) به نوعی پیشتاز می‌شوند؛ با بیرون آوردن هنرمند از کارگاه خود و قرار دادن روندِ آفرینشِ اثرِ او را پیش روی مخاطب به تدریج عرصه را برای تعامل مستقیم او با مخاطب مهیا می‌کنند. جالب آنکه نخستین سمپوزیوم بین المللی مجسمه‌سازی به دعوت « کارل پرَنتل» ، در ۱۹۵۹ با آغاز دهه‌ای مصادف می شود که «دانالد مارتزونا» از آن به بهترین وجهی با عنوان « دوران شکسته شدن ایده هنرمند به مثابه نابغه خلاقِ تنها» یاد می‌کند. …

۰ دیدگاه

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

ارسال دیدگاه

سبد خرید ۰ محصول