معرفی مقاله:
قدیمیترین مهاجرتهای بشر شاید در جستوجوی آب، غذا و مکانهای امن اتفاق افتاده است. هرچند بعدها مفهوم مرکزیت برای انسانها بامعنا میشود و در پی محلی برای استقرار خود میگردند، اما همواره محل پیشین اقامتشان را نشان کرده تا روزی به آنجا برگردند. در این مقاله آریاسپ دادبه با نگاهی تاریخی روند مهاجرتهای پیشینیان را بررسی کرده است. اینکه چطور نیاکان ما در روند مهاجرتها به کشف مفهومی چون قبیله و سکنا گزینی رسیدند، و چگونه حتی با شکلگیری قبایلی از آفریقا تا یهودیت مهاجرت همچنان عنصر اصلی زندگی آنها باقی مانده. او با بررسی تمدنهای گوناگون نشان خواهد داد که مهاجرتهای اکونومیک، فرهنگی و… چگونه مهاجرتهایی هستند و چگونه در طی قرنها برای مثال بیش از دهها شاعر ایرانی را به کشورهای گوناگون همچون هند روانه کرده است.
.
بخشی از مقاله:
مهاجرتهای بزرگ بعدی از جنس دیگری بودند. در دورهای از تاریخ وعدهی ظهورِ نجاتبخش در آگاهی انسانی پدیدار شد. به خصوص در میان هند و اروپاییان كه مفهوم سوُشیانس را در خاطرهی جمعی خود دارند. در یک دورهی هزارساله، هندوها، رومنها، ایرانىها و… همه در انتظار موعود بودند. تولد بودا، مسیح و مانی همه در همین بازهی زمانی اتفاق میافتد. در این هزاره که از پیش از تولد بودا تا پس از تولد مسیح و ظهور مانی ادامه دارد و میتوان آن را هزارهی انتظار مُنجی نامید، مهاجرتهای بزرگِ فرهنگى رخ میدهد. این مهاجرت با مهاجرتهای پیش از خود تفاوت دارد. باید توجه داشت که تولد ایزدان باستانى مثل ایزد مهر در شب یلدا که از میسهاى مشترک است، با این میلاد تفاوت دارد، چراکه اینبار بشارت مربوط به تولد موعودی انسانیست.
فرهنگ آنگلوساكسون امروزه در همهی زوایاى زندگىمان نفوذ کردهاست. گفتیم که تفکری که قدرت تولید موتیف دارد میتواند منتشرشود. این موتیفها ممکن است حتی درقالب مودراها مهاجرت كنند. مودرا الفبای زبان حركات است (مثل مودراهاى رقص). به عنوان نمونه شکل سلام كردنِ اقوام مختلف متفاوت بودهاست. از بزرگترین مهاجرتهای روح وقتىست که یک مودرا جهان شمول مىشود. امروزه مودراهاى فرهنگ آنگلوساكسون زودتر از خودِ فكر مهاجرت مىكنند. رفتار و حرکت اندام و رقصها در بین همهی بشر دارد شبیه به آنها میشود.
فرهنگهاى جزیرهای مثل فرهنگ انگلیسی و ژاپنى سرشت محافظهكارانهای دارند و به راحتی چیزی را تغییر نمىدهند. امپراطورى انگلستان در همهی جهان گستردهشد، اما این قابل تأمل است که چرا با دیگر فرهنگها تلفیق نشدهاست. از نظام شهرسازی تا قوانین رانندگی و… با دیگران متفاوت است و تغییری هم در آن نمیدهد.
تاریخ تمدن بشر را به چند دوره تقسیم میکنند. دوره پالِئولیتیک یا كهنسنگى، نئولیتیک، دورهای که انسان براى تغییر طبیعت ابزار و سنگهای تیز به کار برده، و در پی آن دورههای چندگانهی سفالها را میشناسیم، و سپس دورهی مفرغ كه وابسته به کاربرد آتش بودهاست، و بعد دورهی آهن، که طولانىترین دوران است تا زمان اخیر، و سپس عصر اطلاعات (سایبراِسپیس) که دورهی مهاجرت اطلاعات است. در همین لحظه میلیاردها میلیارد واحد اطلاعاتی در حال مهاجرت است.