معرفی مقاله:
زبان انسان تجربهاش از جهان را صورتبندی میکند و به آن معنا میبخشد. معنا در زبان، از تمایز نشانهها بدست میآید. مانند هر متن دیگری، در متن عکسها نیز، شناخت تمایزات و روابط نشانهها ضرورت دارد. مژده لطفی در این مقاله با استفاده از یافتههای نشانهشناسی در عکس، به تحلیل مجموعه عکسهای «شهرنو» و دیگر آثار کاوه گلستان میپردازد. همچنین در رهگذر بکارگیری نشانهشناسی در عکس خبری و تحلیل آن، به توضیح مفاهیم بنیادین این حوزه میپردازد.
.
بخشی از مقاله:
در این روزگار که عکسها همچون نوشتار با ما سخن میگویند و در تار و پود زندگیمان نفوذ کردهاند، شناخت روابط نشانهشناسی در عکس _مخصوصا در عکاسی خبری_ و کارکردهای اجتماعی آن، میتواند روشنگر معانی بسیاری از پدیدارهای فرهنگی و تاریخی در جامعه باشد. از سوی دیگر، اندشه درک جهان در چارچوب ساختار زبانی، از دیرباز موضوع برخی از نظریههای فلسفی بوده که بر این باورند؛ زبان انسان تجربه او از جهان را صورت میبندد و بر تمام کنشهای فردی و اجتماعیاش پرتو میافکند. بنابراین نهادهای اجتماعی و فرهنگی نیز مانند زبان، نظامهایی نشانهای هستند که بر پایه تمایزات شکل گرفتهاند. فردینان دو سوسور هم معتقد بود؛ «زبان بنیادیترین نظام نشانهای است و در آن معنا از تمایز نشانهها بدست میآید»، او باور داشت؛«مطالعه وجوه مشترک زبان با نظامهایی از این نوع ما را به ماهیت حقیقی زبان نزدیکتر میکند».
عکاسی نیز یکی از این نظامهای دلالتگر در جامعه است. روند ابداع معنای عکاسانه در آن مانند نظامهای نشانهای دیگر صورت میپذیرد. از این رو، نقش زبان در مطالعه نشانهشناسی در عکس _مخصوصا در عکاسی خبری_ اهمیت مییابد. همانطور که خواهیم دید، برخی موارد روابط زبانشناسانه در رمزگشایی عکسها یاریمان میدهند.
نشانهشناسی در عکس همچون رویکردی به تحلیل متن میتواند ما را به گستره معناهای متن نزدیک کند؛
این تحليل ما را قادر میسازد تا روند شکلگیری معنایی را نشان دهیم که از عکس دریافتهایم . نوشتهای که در پیش روست در نظر دارد از برخی یافتههای نشانهشناسی در تحلیل عکس بهره گیرد تا علاوه بر گشایش معانی یک متن عکاسی، کارآیی مباحث نظری و انتزاعی نشانهشناسی در عکس را نیز به محک آزمون بکشاند و از این رهگذر به فهمی از عکس برسد.