معرفی مقاله:
جان ساركوفسكي در اين مقاله، به اين موضوع ميپردازد که عکس خبری، با واقعیت در ارتباط است. هربار، مسائل انسانی را با تغییرات ظریف اما دائمیشان مقابل چشمهای ما ترسیم میکند. اما عکس خبری، بیشتر عکس است تا خبر. چون نمیتواند از سرچشمه عواطف مرئی چیزی بگوید. همزمان که از طریق شرارت، ارتباطش را با واقعیت حفظ میکند، کمال خود را در وقایع پيشبينينشده مييابد و به هنر روزنامهنگاري جان ميبخشد.
در سایر مقالات دیگر نیز به زندگی و عکاسی جان سارکوفسکی نیز پرداختهایم که میتواند بسیار به شناخت ما از این عکاس بسیار تأثیرگذار کمک کنید. کمک کنید. برای مثال مقاله چشم عکاس که در آن او به اختراع عکاسی و تأثیرات آن پرداخته است.
.
بخشی از مقاله:
ششم ماه می ۱۹۳۷ ، بیستودو عکاس خبری از روزنامهها و خبرگزاریهای منطقۀ نیویورک برای تهیه عکس از مراسم فرود فضاپیمای آلمانی به نام هیندنبورگ (Hindenburg) به لیکهرست (Lakehurst) نیوجرسی روانه شدند. ماجرایی معمولی نبود. پرواز بر فراز آتلانتیک هنوز تازگی داشت. این تازه یازدهمین پرواز هواپیما بود. احتمالاً سرنشینانش خود را در افتخار مرکب جمع سهیم میدانستند.
هیچ یک از عکاسانی که آمده بودند نتوانستند مأموریت اولیه خود را اجرا کنند. اما طرفه آنکه توانستند به تصادف، تماشاییترین مجموعه عکسهایی را که تا آن زمان سر بزنگاه (سرصحنه) از یک فاجعه گرفته شده بود، تهیه کنند. یکی از مشهورترینشان در اینجا چاپ شده است. از عکسهای هیندنبورگ و نیز شمار اندکی عکسهای وقایع پیشبینی نشده (fortuitous shots) مشابه آن، طی یک نسل به مثابۀ مظاهر کمال حرفۀ عکاسیِ خبری یاد شده است. کجتابی که در این دیدگاه هست، خود عکاسان خبری را بیشتر جریحهدار میکند.
عکاس خبری که در سال ۱۹۳۷ فرد جوانی بود که هنوز به سن رأی دادن نرسیده بود و امروزه در میانه سنین پنجاه است، شاید طی این سالها صد هزار عکس گرفته باشد. عکسهایی که در هیچیک از آنها چنین اقبالی(از موضع حرفهای میگوییم) به او روی نیاورده باشد. در حالیکه دوربین او آماده عکسبرداری است، آمیزۀ غولآسایی از مهندسی و تجارت در برابر دیدگانش در آسمان به طرزی هیجانانگیز در هم بپاشد. عکاس خبری در طول زندگی حرفهای خود از چیزهایی به مراتب معمولیتر عکس میگیرد. ما برای درک نقش او در شکل دادن به زندگی بصریمان به همین عکسهاست که باید بنگریم.