معرفی مقاله:
عکاسی هنری ایران، با تمام تحوّلات و رویدادهایی که به گسترش آن میانجامد. به نظر میرسد در پیوندی منطقی با روند شهرنشینی و بالاخص دگرگونیهای کلانشهرِ تهران باشد. برخی از نظریهپردازان معتقدند زندگی در کلانشهر با تشدید “حسِّ فردیت” و نیز دگرگونی “مفاهیم هویّتی” همراه است. این نظریات چارچوبی فراهم میکند تا از خلال آن عکاسی هنری را بررسی و دستهبندی شود. و پیوند آن با روند شهرنشینی را به بحث بگذاریم.
.بخشی از متن:
عکاسان هنری ایران از اوایل دههی ۷۰ به این سو به تدریج خواندن شهر را فرا گرفته، با پدیدههای آن آشنا گشته و کوشیدهاند به توصیف شهر بپردازند. از خلال این کوششها نگاههای مختلف پدید آمده است. برخی از آثار تشابهات و نزدیکیهایی با هم دارند امّا آنچه پیداست روند خلاقانهای است که به صورت فردی بروز پیدا میکند. فضای خصوصی و وسواس در حفظ حریم آن همواره نشانهای از وجود حسِ فردیت در افراد جامعه است. پرداختن به فضای داخلی پدیدهی جدیدی در عکاسی ایران است. گویی آنچه را که عکاسان سالها برای خلق اثری هنری در روستاها و بیابانهای دور دست میجستند امروز در کنج خانههای شهر مییابند. از سوی دیگر تغییرات در روند زیست شهری و تأثیر آن بر زندگیهای خصوصی دستمایههای مهمی برای خلق آثار هنری شده است. عکاس به عنوان فردی که در کلانشهر زندگی میکند، از آن تأثیر میپذیرد و به تغییرات آن واکنش نشان میدهد. با آن که عکاس پرسهزن به معنای قرن نوزدهمی آن کمتر یافت میشود امّا نگاههای جستجوگر همواره دیده میشود. این نگاهها، نگاههای شخصی و فردی عکاس است که در بافت مناسبات شهری معنا میپذیرد. این نگاههای فردی بستری را فراهم میآورند كه در آن نوع خاصی از برخورد عكاس ایرانی با پدیدهی مدرنیتهی شهری سامان میگیرد و یا حداقل سرآغازی برای تشكیل این واكنش دیر هنگام ایجاد میكند. نگاه آزاد گشتهی عكاس، تحت تأثیر بستر شهر، به آغاز آن فردیت خلاقی میانجامد که در پی توصیف درون و برون شهر است.
از سویی دیگر مسائل مربوط به هویّت با سه رویکرد عمدهی مسائل تاریخی، مسائل فرهنگ شهری و مسائل زنان، بستری برای خلق آثار هنری عکاسان فراهم میآورد. با اینکه در این آثار رویکردها و نگرشهای مختلفی نسبت به مسئلهی هویّت وجود دارد امّا میتوان در وجهی کلی آنها را با هم در ارتباط دانست. بروز مسئلهی هویّت در ارتباط نزدیکی با حیات کلانشهری است و باید آن را از عوامل اصلی پرسشگری از چیستی “خود” قلمداد کرد، امّا تنها عامل این پرسش، کلانشهر نیست. فرآیند جهانی شدن، توسعهی فناوریهای ارتباطی و رسانههای جمعی مسئلهی هویّت را حداقل در ۲۰ سال اخیر به یک مسئلهی جهانی تبدیل کرده است، از این رو پرداختن به مسائل هویّتی در عکاسی ایران دارای نوعی دوگانگی است. این دوگانگی از آنجا ناشی میشود که بافتِ دوگانهی ایران و جهان میتواند دو گونه مسئلهی هویّتی متفاوت ایجاد کند یا به زبان سادهتر باید دید این ابراز مسئلهی هویتی چه كسی را مخاطب قرار میدهد. به نظر میرسد در آثار اولیهی عکاسان در اواخر دههی ۷۰ بیشتر آن دیگری و مخاطب جهانی مورد نظر باشد، امّا در آثار جدیدتر با مخاطب ایرانی روبهرو باشیم. این دوگانگی بیشتر در آثار قدیمیترِ دههی۷۰ نمایان میشود، در آثار جدیدتر مسئلهی هویت در بافت کلانشهر مطرح میشود و فراتر از روایتهای کلان از هویت، به روایتهای فردی از هویت نیز پرداخته میشود. با این وجود در تمام آثار، این هویت فردی انسان شهری ایرانی است كه مورد كنكاش قرار میگیرد و میتوان آن را نمود درونی واکنش عكاس ایرانی به پدیدهی شهرنشینی دانست. در نتیجهی چنین کنکاشهایی در مفهوم شهر و واژههای فردیت و هویت، آثار عکاسانِ هنری ایران را میتوان در پنج شاخه دستهبندی کرد: بازنماییِ بدنهی شهر/ بازنماییِ فضای داخلیِ شهر/ هویتهایِ تاریخی/ هویتهایِ فرهنگ شهری/ هویتِ زنان.