دربارهی دو نمایشگاه: «تهی فعالِ» محمدحسین عماد و «هوای زمینِ» مهران مهاجر
مقاله «انتزاعِ مفهومزده»، به قلم علیرضا احمدیساعی در حوزه هنرهایدیداری، مجسمهساز محمدحسین عماد و عکاسهنری (فاین آرت) مهران مهاجر است. علیرضا احمدیساعی در این متن به گرایشات و سازوکارهای مشترک این دو هنرمند پرداخته و این اشتراکات را بخشی از ضعف آثار این دو نمایش عنوان نموده است. در همان نگاه اول چیزی از جنس هماهنگی و انسجام در همنشینی اجزای بصری بخشی از آثار غایب است. و همینطور ظرافت و ابهام فرمیای که احساسات عمیقتری از آدمی را درگیر اثر کند.
تأکید دارم که این ضعف زیباییشناسی درست به خاطر انتخاب مفهومی هنرمند رخ داده است. مسئله این نیست که این هنرمندان ایدهای داشتهاند و نتوانستهاند فرم یا تصویر مناسب برایش دست و پا کنند یا آن را خوب بیارایند بلکه تا حدی همین پیروی از یک ایده و مفهومِ از پیش موجود، اثر را با شکست مواجه کرده است. آیا این دو هنرمند در نشان دادن مفهومگرایی (مفهومزدگی) معذب بودهاند؟
در عکسهای مهاجر و حجمهای عماد محتوا از دل درگیری زیباییشناسانهی هنرمند، درگیری با رسانهاش سر بر نمیآورد. از حساسیت به مادهکارش یا جنس تصویرش. بلکه در کار عماد برای مفهومی، شکلی دستوپا میشود و در کار مهاجر بر مفهومی سرپوش گذاشته میشود. تصویر ظاهراً انتزاعی و فرمگرایی کارِ آنها کارکردی غیرفرمی و غیربصری یا حداکثر کارکردی همچون تزیین مفهوم پیدا میکند. دو قطب متضاد هنر، هنر آبستره (فرم محض) و هنر کانسپچوال (مفهوم محض) به هم الصاق میشوند. یا کاملا جدا از یکدیگر میمانند و ملغمهای از این دو ارائه میشود. علیرضا احمدیساعی سعی کرده است بر وجه اشتراک سازوکاری این دو هنرمند که بخشی از دو نمایشگاه را با عدم موفقیت همراه کرده است، بپردازد. شاید اهمیت این تاکید از آن رو باشد که سازوکار یادشده همچون رگهای منفی در محدودهای از کل پروندهی کاری این دو هنرمند قابل پیگیریست.