عکسی از مهرانه آتشی، یک سلف‌پرتره

خودنگاره؛ سایش «خود» به محیط / علیرضا احمدی‌ساعی

معرفی مقاله:

این مقاله نگاهی‌ست به خودنگاره در عکاسی ایران از اواخر دهه‌ی هفتاد تا به امروز.

بخشی از مقاله:

همان‌طور که گفته شد بخشی از عکاسان ایرانی از محیطی که در آن حضور یافته‌اند، بهره‌ای استعاری برده‌اند. خواهیم دید که آنها چگونه در تقابل و تنش با این محیط استعاری قرار می‌گیرند. به طور نسبی دو گرایش در شیوه‌ی بازنمایی وضعیت هنرمند نسبت به فضا قابل تشخیص است. کارهایی که به شکلی چهره‌ی عکاس پنهان شده و نسبت صوری او با کادر تصویر معنادار می‌شود و آثاری که حالات بیانی چهره یا بدن هنرمند موضع او نسبت به محیطی که در آن قرار گرفته‌است را مشخص می‌کند.

نسبت صوری عکاس با محیط استعاری

در کارهای محسن یزدی‌پور، مهرانه آتشی و علی ناجیان، چهره که معمولاً اصلی‌ترین نشانه‌ی تشخیص هویت است، به شکلی پوشانده شده‌است. این تمهید توجه را به سمت کلیت بدن و نسبتی که با کادر تصویر برقرار می‌کند، برده‌است. این نسبت، صوری است. برای مثال آتشی در یکی از عکس‌هایش در واقعیت میان پاهای مردان تحت فشار قرار نگرفته است. این که دور ایستاده و تصویر کوچکش در آینه را میان نمای بسته‌ی پاهای آنان، ثبت کرده‌است فشار صوری عناصر سنگین بصری را بر سر کوچک او ایجاد کرده‌است. و هم‌چون وجه اصلی بخش غالب آثار هنری این نسبت‌های فرمی ا‌ست که محتوای انتقادی آن را ساخته است. خرد و کوچک بودن نسبت به فضای تصویر، در حاشیه‌ی آن قرار گرفتن، بریده شدن تکه‌ای از بدن با کادر، و زاویه دوربین از تمهیداتی ا‌ست که به درگیری هنرمندان با محیط استعاری‌ای که برگزیده‌اند شکل داده‌است.

مهرانه آتشی به زورخانه به مثابه محیطی مردانه(مردسالار) وارد می‌شود. هرچند که انتخاب او قدری کلیشه‌ای است و تضادی که بین خود به عنوان عکاسِ زن و محیطِ اشباع‌شده از مردانگی برقرار می‌کند به دور از ظرافت به نظر می‌آید. علی‌رغم اینها هنرمند توانسته با کادرها و ترکیب‌بندی‌های قدرتمند این انتخاب آغازین را در درجه‌ی چندم اهمیت قرار دهد و مخاطب را درگیر روابط معنادار درون هر تصویر کند. درواقع کنش‌گری او در این فضای مردانه بسیار جذاب است، او که گویی در حال گرفتن عکس پرتره از این مردان/پهلوانان است، از لابه‌لای آنها در پی خود می‌گردد. همواره گوشه‌ای از تصویر آینه‌ای وجود دارد که آتشی تصویر خودش را در آن یافته است. تغییر تناسبات صوری هنرمند با محیط تعیین کننده‌است. وی با تغییر زاویه و اندازه‌ی خود نسبت به محیط، حالات متفاوتی پدید می‌آورد؛ گاه غالب است و گاه مغلوب. در جایی در فضا گم شده‌است و جایی دیگر درست روبه‌روی مخاطب می‌ایستد. در عکسی که به تمامی از درون یک آینه ثبت شده و حضور آینه مشخص نیست، گویی عکاس دوربینش را رو به بیننده چرخانده تا این بار همان روابط را در محیط زندگی او بیابد.

شکلی دیگر از انتخاب محیط استعاری برگزیدن شهر تهی از انسان در کار دو عکاس پیش رو است که به نوعی خفقان سیاسی را به ذهن متبادر می‌کند. در مجموعه‌ی این من هستم اثر محسن یزدی‌پور، شهرِ غالباً خالی از انسان، هنرمند را فراگرفته است. او هوشمندانه از دوربین فاصله گرفته و در نسبت با فضای تصویر آن‌قدر کوچک است که هویتش قابل تشخیص نیست. اما اکثر تصویرها با عناصری مشخصاً ایدئولوژیک مانند بیل‌بوردهای سیاسی پر شده‌است. حتی گاه با ایستادن کنارشان دوباره بر آنها تاکید کرده‌است. یزدی‌پور با این تمهید آثاری اغلب سیاست‌زده پدید آورده‌ که فضا را برای تأمل و تأویل مخاطب تنگ کرده‌است.

علی ناجیان نیز در مجموعه‌ی نیمه‌شب تهران در اغلب تصاویر به واسطه‌ی زمانی که برای عکاسی برمی‌گزیند شهر را خالی از انسان می‌نمایاند و خود را سرگردان در آن. در این تصاویر ایستادن پشت به دوربین، قرار گرفتن در حاشیه‌ی تصویر، برش‌ دادن سر با کادر عکس، قطع پانوراما و اعوجاجی که در فضای عکس ایجاد کرده به یاری عکاسی در نیمه‌شب، فضایی غریب ایجاد کرده‌است. او با هیکل نیمه‌برهنه‌ی تنومند پرمویش هم‌چون موجودی، سرگردان در این فضای غریب (و در عین حال متعلق به آن) به نظر می‌آید.

(فهرستی از اصطلاحات هنری به زبان انگلیسی)

سبد خرید ۰ محصول