در مقاله مختصرِ «رمانتيسمِ نا-رمانتيکِ گرهارد ریشتر» نوشته ی هوبرتوس بوتین (Hubertus Butin)، صحبت از مضمون طبیعت در هنر است. نویسنده مقاله منظره نگاره های گرهارد ریشتر و کاسپار دیوید فردریش را مورد مداقه قرار میدهد. او از احتمال تاثیرگذاری و شباهت آثارِ این دو نقاش سخن می گوید.
به مقوله تقدس زدایی از تصاویر مقدس کلیسایی و تقدس بخشی به طبیعت و منظره نگاری از طریق درهم آمیختگی انسان و طبیعت، تاریکی و نور و آسمان و زمین در هنر فردریش میپردازد. از ثبات فرم در آثارِ او می گوید، و از طرف دیگر منظرهنگاری های گرهارد ریشتر را معرفی می کند. مناظری که بعد از پیدایش عکاسی و با حضورِ مشهودِ این مدیوم خلق شدهاند. اینجا دیگر نشانه ای از تعابیرِ مذهبی نیست بلکه هدف ارزش بخشیدن به ابژه توسط نقاشی کردنِ آن است.
نقاشیهای گرهارد ریشتر جلوه ای فریبنده و رویایی از طبیعتی پیش پا افتاده است که دوربینِ عکاسی اش با فرایندی به شدت نا-رمانتیک خلق کرده است. بوتین اشاره ای به حسرت بشر در نسبت با طبیعت می کند و آنرا از دیدگاه ریشتر برمیشمارد. آیا روی آوردنِ ریشتر به نقاشیِ منظره به دلیل دست نیافتنی بودنِ نسبیِ ژانرِ منظره بوده است؟ آیا هنوز امکانی علمی برایِ نقاشی کردن باقی مانده است؟
.
برای دیدن تمام مقالات غزاله هدایت اینجا را کلیک کنید.
دربارهی تاریخ هنر جهان بخوانید.
.
بخشی از مقاله:
طبیعت موضوعی است تمامناشدنی در هنر: وقتی طبیعت را بهعنوان مضمون انتخاب میکنیم. به نیاز خودمان برای ارائهی گزارهای دربارهی رابطهیمان با طبیعت، و بدین ترتیب دربارهي خودمان، پاسخ میگوییم. از دههی ۱۹۶۰، طبیعت در هیئت منظره، نقشمایهای تکرارشونده در کارهای گرهارد ریشتر بوده است. برخی از مورخان و منتقدان هنر این نقاشیها را در سنت رمانتیسم آلمانی جای دادهاند، و در آنها ارجاعی آشکار به نقاشیهای کاسپار دیوید فریدریش یافتهاند. بیآنکه در این باب به تفصیل و با دلیل و برهان سخن بگویند…