معرفی مقاله:
مقاله « در باب امر معنوی در هنر معاصر» به قلم دانلد کاسپیت (Donald Kuspit) و ترجمه رجب قاسمی منتشر شده است. امر معنوی مفهومی مسئلهساز در هنر معاصر است. وقتی کاندینسکی در سال ۱۹۱۲، کتاب در باب امر معنوی در هنر را منتشر کرد، ماهیت معنویت در هنر بسی روشنتر از امروز بود. مشخصه امر معنوی از دید او جستوجوی امر تجریدی در هنر بود. در بخش اعظمی از هنر انتزاعی معاصر این بدان معنی است که خود انتزاع به پیامی آماده و کامل تبدیل شده است که عناصرش محاسبه شده و لگام خوردهاند. تجربه زیباییشناختی قابل پیشبینیای که به طرزی غیرشخصی انتقال داده میشود.
در این مقاله، با شیءگرایی، بازتولید و آراء متفاوت آشنا میشویم. در جایی از متن میخوانیم: « رهنمون شدن هنر به سوی سکوت، این هدف انتزاع رادیکال، از فهم هنر انتزاعی به مثابه نوعی شمایلشکنی، آن گونه که رناتو پوگیولی از آن یاد میکند، تفکیکناپذیر است». اما مسئله امروزه این است که چگونه در هنر انتزاعی سکوتی اساسی بیافرینیم. نقاشی انتزاعی از طریق تأثیرات مقدسش کار میکند. به نظر میرسد چنین نقاشیای نوعی یگانگی تقلیلناپذیر را بیان میکند. یگانگیای که با همه تلاشها برای تمایزگذاریاش کماکان یگانه باقی میماند.
.
بخشی از مقاله:
امر معنوی مفهومی مسئلهساز در هنر معاصر است. از نظر کاندینسکی مشخصهی آن جستوجوی امر تجریدی یا انتزاعی در هنر بود. اما امروزه هنر معنوی، که برای کاندینسکی خود را در انتزاع خلاصه کرده بود. کمتر وسوسهای برای بیان معنوی دارد و بیشتر به هنری فرمال و مادی تبدیل شده است. ولی هنر و خلوصی که کاندینسکی، مالهویچ، راینهارت و … در هنر معنوی ـ انتزاعی، به دنبالش بودند در چه چیز خلاصه میشد؟ رسیدن به سکوتی که راینهارت در هنر خود از آن سخن میگفت چه بود؟ رسیدن به آثار تکرنگ مارک روتکو و مالهویچ چگونه هنر معنوی ـ انتزاعی را تعریف میکرد؟
.
باید در نظر داشت که هنرمندان بسیاری در ذیل امر معنوی و مفهومی آثار بسیاری را خلق کردهاند. شاید در نگاه اول، ما آنها را در این دستهبندی قرار ندهیم اما با بررسی آثار این هنرمندان، افرادی چون کریتسین بولتانسکی، روتکو و… میتوان مفهوم امر معنوی را در هنر معاصر بیشتر درک کرد.