مجید اخگر در این مقاله به نوعی به تبارشناسی از یكی از چهرهها یا بازیگران جدید جهان هنر معاصر پرداخته است که آن کیوریتور است. البته كیوریتور به خودی خود چهرهی جدیدی نیست. موزهها و نهادهای عمومی هنر همواره كسانی را به عنوان كارشناس هنری در اختیار داشتند كه وظیفهی حفظ و حراست و توضیح و تبیین و نمایش و زمینهمندسازی مجموعهی موزه و همینطور كارشناسی در مورد آثار و خریدهای جدید آن مؤسسه را بر عهده داشت. چهرهای متواضع در پشت صحنه كه خود را وقف مراقبت و تیمارداری از آثار هنری و شناسایی و شناساندن آنها به عموم مردم و مخاطبان هنر میكرد. اما مجموعه تحولاتی در ساختار جهان هنر و همچنین پدید آمدن اشكال و روندهای هنری جدید از میانههای سدهی بیستم، بهویژه دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، به این سو به تدریج زمینهی آن را فراهم كردند تا این چهرهی قدیمی از معنا و كاركردهایی تازه پر شود. و ویژگیها و حوزهی عملی كاملاً متفاوت پیدا كند. جریانی كه نخستین بار با نمایشهای مهمی چون «آنگاه كه رویكردها به فرم تبدیل میشوند» (هارالد زیمان، ۱۹۶۹) اعلام موجودیت كرد. البته مجید اخگر در این مقاله بیشتر از آنکه به شرح وظایف کیوریتور بپردازد، به «جایگاه» كیوریتر پرداخته است. او سعی کرده تا با اندكی فاصله این پرسش را مطرح کند كه اساساً كیوریتر كیست و چه چیزی وجود آن را در صحنهی هنر معاصر توجیه میكند.
بخشی از مقاله:
رابطه با سالهای اخیر و بازیگران جدید نهاد هنر كاملاً متفاوت است. كیوریترها و دیگر چهرههای نهاد هنر معاصر كار اصلی خود را تلاش در جهت معرفی، عرضه، و فهم هر چه بیشتر و بهتر هنرمندان و كار هنری آنها به عنوان متاع اصلی این بازار نمیدانند. بلكه با هنر و هنرمندان عمدتاً به صورت مواد خامی برای طرح گزارهها یا دیدگاههای ذهنی خود یا پیشبرد اهداف و پروژههای پیشینی جاهطلبانهشان برخورد میكنند. اینان در حقیقت با فعالیت خودْ ساختار اصلی نهاد هنر و مجاری رسمی و كارآمدِ به رسمیت شناخته شدن و اساساً «وجود یافتن» به عنوان هنرمند و اثر هنری را شكل میبخشند. و این هنرمند است كه باید برای بازشناسی و دیده شدنْ خودش و كارش را با این مجاری و روالهای بوروكراتیكِ ستبرِ ازپیشموجود سازگار كند.
كیوریتر در كلیترین سطح یك واسطه است. بسیاری از گفتارهای نظری سالهای اخیر كه از نقش و معنای كیوریتر پرسش میكنند حول همین مفهوم از واسطه یا میانجیگری و وساطت (mediation) میگردند. و واسطه در سادهترین سطح كسی یا چیزی است كه افراد، عناصر، سطوح، و ساختارهای مختلف را به یكدیگر پیوند میدهد، وصل میكند، آنها را به یكدیگر نزدیك یا به زبان یكدیگر ترجمه میكند، و به طور كلی رابطهی میان آنها را تسهیل یا امكانپذیر میسازد. اما میتوان پرسید كه اساساً واسطه چه زمانی ضرورت پیدا میكند؟
در حال حاضر محصول اصلی این صنعت را كیوریتر یا دستكم كسی كه در آن جایگاه نشسته است (كه خود میتواند هنرمند، مدیر موزه، سرمایهگذار، و جز آن باشد) تولید میكند. (اثر هنری به خودی خود در این بازی چیزی به حساب نمیآید. و حتی حضور «برهنه»ی آن به نوعی «شرمآور» یا معذبكننده است). كیوریتر هنرمند را از جایگاه بیش از حد درونی و منتقد را از جایگاه بیش از حد بیرونیاش خارج میكند و همه را به ساكنان مشروع و مقبول این جهان تبدل میكند. یا به بیان دیگر، همه را «روی صحنه» میآورد و جایگاه پشت صحنه (كه زمانی كارگاه درونی هنرمند بود) و جایگاه تماشاگران (كه موضع سوبژكتیو منتقدـ نظریهپرداز به حساب میآمد) را زیر نور یكسانكنندهی خود از میان برمیدارد. كیوریتر سخنگوی مطلق جهان هنر معاصر است. او «میداند» كه جهان هنر و كارگزارهای آن ــ اعم بازار و آكادمی و نقد و غیره ــ چه میخواهند. و كارها را مطابق با این خواست به وجود میآورد/سفارش میدهد/شكل میبخشد/تفسیر و توزیع میكند.