آلمان و بریتانیا: دو انگاره از تصویر ملی / نوربرت الیاس / نغمه یزدان‌پناه

اگر قرار بود با استفاده از تعدادی نمونه‌ی موردی، رابطه‌ی میان الگوهای توسعه میان جوامع گوناگون و چگونگی شکل‌گیری باورها و سنت‌های رفتاری غالب‌شان را مورد مطالعه قرار دهیم، احتمال داشت که  بتوانیم بریتانیا و آلمان را در دو قطب متقابل یک محور فرضی بیابیم. در هر دو کشور، مانند هر کشور دیگری، مردم با انگاره‌هایی درباره شأن و ارزش ملی‌شان پرورش می‌یافتند که هیچ انطباقی با یک ارزیابی واقع‌گرایانه و منطقی نداشت. مانند هر جای دیگری، غرور واقع‌بینانه به دست‌آوردها و خصوصیات ملی به صورتی غیرمحسوس به افتخار به موفقیت‌ها و خصلت‌های غلو‌آمیز و یکسره تخیلی تبدیل شد. نوعی نخوت ملی که از تخیلات جمعی مبنی بر برتری نسبت به سایر مردم جهان سرچشمه ‌می‌گیرد.

نوربرت الیاس در این مقاله به مقایسه‌ی آلمان و بریتانیا از منظر اجتماعی و فرهنگی نگریسه است. به نظر او، در بریتانیا، خوب یا بد، غرور و نخوت ملی چنان ریشه‌های محکمی دواندند که به بریتانیایی‌ها اجازه می‌داد خود را دست بیندازند و، در یک محدوده مشخص، شوخی‌ و خنده دیگران را نیز تحمل کنند. در آلمان، حفظ تعادل در خودآگاهی ملی میان غرور و نخوت با ناامنی و آسیب‌پذیری همراه بوده است. شوخی درباره‌ی موضوعاتی که به غرور ملی مربوط می‌شدند تابوی بزرگی به حساب می‌آمد، البته مگر اینکه فرد عامدانه قصد آزردن داشت. الیاس در تلاش است تا تصویر از این دو ارائه و تفاوت‌هایشان را نیز بررسی کند.

درباره‌ی تاریخ هنر جهان بخوانید.

درباره‌ی تاریخ هنر آلمان بخوانید.

بخشی از مقاله:

اینکه چه چیز آلمانی بود و چه چیزی نبود، اینکه آلمانی بودن به چه معنایی‌ست یا اینکه به عنوان یک آلمانی چطور باید رفتار کرد یا نکرد، همواره وضوح بسیار کم‌تری داشته. در قیاس با بریتانیایی‌ها، آلمانی‌ها تنها تصویری نامشخص از کشور و خصوصیات ملی‌شان داشتند. هیچ «شیوه‌ی زندگی» خاصی نبود که در ذهن یا زبان به طور خاص آلمانی به حساب آید. تنها چیز واقعاً آلمانی، یک جهان‌بینی ‌یا دیدگاهی کلی نسبت به جهان بود. فرد آلمانی می‌دانست و حس می‌کرد که آلمانی بودن بسیار ارزشمند است، ولی اینکه این ارزش دقیقاً از چیست مبهم بود و افراد دیدگاه‌های بسیار متفاوتی نسبت به آن داشتند. در گذشته، یعنی تا زمانی که آلمان کشور ضعیفی بود، این دست‌آوردهای جمعی در علم، ادبیات، فلسفه و موسیقی ــ در یک کلام فرهنگ آلمانی ــ بود که باعث غرور طبقات متوسط نوپای آلمان می‌شد. اما بعدها، مردم بیشتر به احساسات مشترک اشاره می‌کردند تا به دست‌آوردهای مشترک، چه رسد به اینکه با غرور از اهمیت این دست‌آوردها در بیرون مرزها و برای کل بشریت صحبت به میان آورند.

غرور و احساس تعهدی که بریتانیایی بودن برای افراد بریتانیایی به وجود می‌آورد هم در موقعیت‌های معمولی و هم خارق‌العاده نمود پیدا می‌کند. در این کشور، هم در موقعیت‌های معمولی و هم خارق‌العاده، غرور ملی با شکلی از احترام به خود پیوند خورده بود. اگر کسی بریتانیایی بود، به طور طبیعی برخی کارها را انجام می‌داد و برخی دیگر را نه. این غرور در هماهنگی با ضوابط رفتاری‌ای عمل می‌کرد که در عین قشربندی افراد بر مبنای طبقه، به اندازه‌ای که یک وجه ممیز جمعی به وجود آورد وحدت‌آفرین نیز بود و به بریتانیایی‌ها اجازه می‌داد یکدیگر را بازشناسند. محدودیت‌های به دقت تعریف‌شده‌ای که این ضوابط رفتاری بر مردم اعمال می‌کرد تا حدودی به طبیعت افراد و منِ آرمانی آن‌ها تبدیل می‌شد.

درست مانند گروه‌های ملی دیگر، بریتانیایی‌ها هم به کرات از عهده‌ی پایبندی به معیارهای ضوابط رفتاری جمعی‌ای که در ذهن خود پرورده بودند برنمی‌آمدند. ولی مرام و آرمان ملی آنها نقص‌ها و کاستی‌های انسان را در نظر می‌گرفت و به حدی از انحراف از هنجار و غرابت‌های فردی اجازه بروز می‌داد. بازه‌‌ی این انحرافات و حدود میان آنچه به طور رسمی طلب و به طور غیر‌رسمی تحمل می‌شد. درجه‌ای که افراد می‌توانستند بدون از دست دادن احترام‌شان در ذهن خود و یا دیگران در اجرای آرمان کم بیاورند. برای برهه‌ی زمانی و حلقه‌ی خاصی از افراد به دقت چارچوب‌بندی شده بود.

سبد خرید ۰ محصول