بخشی از متن:
نیکلاس نیکسون هم تحسین نقادانه شامل حالش شده هم به سبب ترکیببندیهای زیبا و وجه استادانه پرترههای سیاه و سفیدش با توفیقی عمومی مواجه گشته است. نیکسون در سال ۱۹۸۸ گفت من عاشق عکاسی از آدمها هستم پوستشان حالت بدنشان و فضای پیرامونشان تصویر نکته اصلی است هرچه واضحتر باشد زیباتر است و بهتر او همانند واکر اونز که به شدت مورد تحسینش بود یک عکاس مستند است و از طرف نشریهThe village voice یکی از بهترین عکاسان سرتاسر آمریکا شناخته شده است.
نیکسون در سال ۱۹۴۷ در دیترویت میشیگان متولد شد مدرک لیسانس خود را در رشته ادبیات آمریکا از دانشگاه میشیگان گرفت در سال ۱۹۷۴ فوق لیسانس هنر را از دانشگاه نیومکزیکو اخذ کرداو زمانی که دانشجوی سال آخر دانشگاه بود تصمیم گرفت که عکاس شود به محض رفتن به ماساچوست در سال ۱۹۷۱ با دوربین ویو کمرای ۱۰ x 8 اینچ که یک دوربین قدیمی از مد افتاده محسوب میشد شروع به عکاسی از بوستون کرد در سال ۱۹۷۶ ماحصل این کارها یعنی چهل عکسی که از بوستون و از بالا گرفته بود را در موزه هنر مدرن به نمایش گذاشت.
نیکسون علاوه بر عکسهای خانوادگیاش چند مجموعه دیگر هم دارد این مجموعهها عبارتاند از مجموعه ایوان جلویی گروه آدمهایی که در فضای بیرون از خانه عکاسی شدهاند ۱۹۷۷ تا ۱۹۸ مجموعه پرترههای سالخوردگان در آسایشگاه سالمندان و مجموعه پرترههای ادامهداری از افراد ایدزی رو به مرگ که در سال ۱۹۹۱ به شکل کتابی همراه با مصاحبه همسرش ببه نیکسون Bebe Nixon به چاپ رسید یکی دیگر از معروفترین کارهای او مجموعه خواهران براون است مجموعه پرتره خانوادگیای که به مرور زمان از سال ۱۹۷۵ تا امروز از ببه و سه خواهرش گرفته.
نیکسون منحصراً به شیوه سیاه و سفید عکاسی میکند از اوایل دهه ۱۹۷۰ فقط از یک ویو کمرای ۱۰ x 8 اینچ با مجموعه متنوعی از لنزها استفاده کرده است. به منظور نیل به دقت و وضوح و ظرافتی که بدان نیاز دارد چاپ کنتاکت تهیه میکند یعنی بجای بزرگ کردن نگاتیو در آگراندیسور آن را به طور مستقیم روی کاغذ عکاسی میگذارد و نور میدهد نیکسون خودش فیلمش را ظهور میکند و تمامی چاپهایش را نیز خودش تهیه میکند.
شما چگونه اقدام به تهیه یک تصویر میکنید آیا وقتی عکس خانوادهای را در ایوانی در جنوب میگیرید با زمانی که عکس سالخوردگان را در آسایشگاه سالمندان میگیرید یا وقتی عکس آدمهای در حال احتضار از ایدز را در بیمارستان میگیرید این فرآیندها با هم متفاوت است
نیکلاس نیکسون: به استثنای مقدمات که از پیش رخ میدهد به طرز شگفتانگیزی این فرآیندها مشابهاند پروژههای من مربوط به چیزهایی است که از لحاظ عاطفی و هنری در زندگیام به آنها علاقهمندم پس ترجیح میدهم در یک پروژه خاص به شدت کار کنم .
در آغاز دودل و کند هستم اما وقتی روی هر کدام از این موضوعات شروع به کار میکنم کار سرعت میگیرد من یک تصویر را در دو یا پانزده ثانیه می گیرم. زمان حرف زدن با سوژه ها معمولا بعدا فرا می رسد سعی می کنم با آنها رفتار مؤدبانه ای داشته باشم اما ترجیح میدم لحظات را بقاپم و سوژه ها نیز این را میپذیرند زیرا بخشی از کار من است وقتی اوضاع عجیب به نظر برسند آنها را میربایم در حقیقت این فرآیند خیلی تغییر نمیکند فقط سوژه جدا و روش فکر کردن من درباره آنها کاری که با تصاویر میکنم است که تغییر می یابد بخش اعظم آن مربوط به این است که من یک واکنش دهندهام تا یک آفریننده.