در این گفتوگو مکالمهی محمد غفوری و رضا معطریان با عباس کوثری را خواهید خواند. عباس کوثری، عکاسی خودآموخته است. بهگفتهی خودش از سر اتفاق (و البته با کمی پیشزمینه) در ۱۶سالگی وارد کلاسهای عکاسی امور تربیتی منطقهی تحصیلش شد. با شروع کار در مطبوعات از سال ۱۳۷۳ و همکاری با روزنامههایی چون جامعه، توس، زن، فتح، انتخاب، صبحامروز، جامجم، ضمیمههای همشهری، و در این چند سال اخیر، شرق، پرونده پُرباری در کار مطبوعات برای خود فراهم کرده است. این گفتوگو بهانهای است برای آشنایی بیشتر با او ونگاهش به خبر و هنر در عکاسی.
بخشی از مقاله:
کوثری: عکاسی مطبوعات بخشهای مختلف دارد. عکاسی پرتره، ورزشی، مستند اجتماعی، خبری لحظهای و… . با توجه به کمک تکنولوژی در شکستن زمان و تولید با کیفیت، عکاسان جدید دیگر فقط مصورکننده صفحات روزنامه نبودند بلکه ایدههای جدیدی داشتند. قبلاً شنیده بودم که عکاسان باید حتماً همراه با یک خبرنگار برای تهیه خبر و گزارش میرفتند. یعنی باید یک نفر کارگردانیشان میکرد انگار خودشان نمیدانستند که باید چهکار کنند. در واقع دانش فنیشان قویتر از آگاهیشان نسبت به مسائل سیاسی روز بوده. ولی در دوران ما از هر ایده جدید تصویری استقبال میشد. مثلاً ما در روزنامه شرق پیشنهاد کردیم که از تای روزنامه برای تقسیم عکسها به دو پلان استفاده شود در حالی که تا قبل از آن مرسوم بود که عکس حتماً باید در نیمتای بالای صفحه که در کیوسک دیده میشود گذاشته شود ولی ایده ما این بود که بخشی از عکس در نیمه پایین باشد که در نظر اول دیده نمیشود اما وقتیكه روزنامه باز شد عکس به طورکامل خودش را نشان دهد. اینها تحولاتی بود که قبلاً وجود نداشت و همه در همان چارچوبهای سنتی شکلگرفته محصور بودند. این ایدهپردازی در زمان عکسگرفتن هم رعایت میشد. یعنی بچهها علاوه بر تکنیکهای عکاسی، دانش سیاسی و اجتماعی خوبی نیز داشتند. مثلاً وقتی وارد فضایی برای عکاسی میشدند که دو نفر مقام مسئول آنجا بودند، از قبل میدانستند که اینها روابطشان چیست و وابسته به کدام جناح هستند و مثلاً در چه حالت و زاویهای عکسشان بهتر میتواند موقعیت را توضیح دهد.
کوثری: پیش از آن دوران، گرفتن نمای باز برای عکاسی پرتره خیلی مرسوم نبود اما ما در روزنامه شرق و مجله هفت این کار را کردیم. من دوست داشتم از آدمها عکس یادگاری بگیرم. منتها برخلاف عکسهای یادگاری معمول، فرد را در فضایی که دوست داشتم قرار میدادم و آنقدر با او صحبت میکردم تا عکسالعملی از خود نشان بدهد. یعنی عکسهایی میگرفتم که حس یادگاری نداشت؛ ژورنالیستی و مستند بود با فرم عکس یادگاری. ازطرف دیگر چون فضای بیشتری برای چاپ عکس اختصاص میدادند دیگر احتیاجی نبود که عکسها حتماً نمای نزدیک باشند تا جزئیات در آنها دیده شود. کار دیگر این بود که ما به طور مستقل عکاسی میکردیم، یعنی خبرنگار جداگانه کار خودش را میکرد و بعد ما جداگانه قرار عکاسی با سوژه میگذاشتیم، کاری که اصلاً سابقه نداشت.
معطریان: یک نكته دیگر هم كه در سالهای قبل خیلى مهم بود این بود كه حتماً باید مصاحبه به صورتِ انجام شده، دیده شود. یعنى از خبرنگار و مصاحبه شونده باید كنار هم عكس گرفته مىشد و این عكس اصلى بود.
كوثرى: چون آنها مىخواستند گزارش را با آن عکس، مستند كنند یعنى نشان بدهند كه ما واقعاً دیروز رفتیم و این مصاحبه را انجام دادیم. ولی ما از روزنامه شرق به بعد دیگر هیچ وقت خبرنگار را توى كادرمان نیاوردیم. یادم هست یک از سالها در نمایشگاه مطبوعات براى اولینبار براى عكس هویت قائل شدند و از من به عنوان دبیر عكس دعوت كردند كه یک روز در غرفه باشم و به سؤال بازدیدکنندگان جواب بدهم. دوستان زیادى از شهرستانها و نشریات محلى مىآمدند و مىگفتند «سردبیرمان به ما گفته كه شما هم مثل شرق عكس بگیرید.» یعنى كارى كه شرق انجام داده بود به عنوان روزنامهاى كه بُرد زیادى داشت آدمها را تحت تأثیر قرار داده بود.