بخشی از متن:
دیوید هاکنی در اواخر ۱۹۷۰ عکاسی را برگزید تا پرسپکتیو سنتی تک نقطهای را مورد سؤال قرار دهد ارائۀ مجموعه طرحهای بزرگی برای اپرا و به بهترین شکل، طرحهای اپرای تریستان و ایزولده نشان میدهد که آگاهی و دانش او نسبت به فضای چند بعدی تا چه حد افزایش یافته استپ او در گفتگویی با پیتر وب درباره نوع جدیدی از روایت تصویری که طی تجارب متعدد بدان دست یافت، سخن میگوید.
پیتر وبپ آیا اینبار هم قصد داشتید به شیوه پیشین یعنی ترکیب طراحی با نقاشی عمل کنید یا اینکه صرفاً نقاشیها را جدا از طراحیها و به ترتیب زمانی بچینید
دیوید هاکنی راستش را بخواهید گالری تیت در ابتدا از من خواست تا در این پروژه صرفاً از نقاشی استفاده کنم من هم گفتم که اگر میخواهید فقط به نقاشی اکتفا کنید به سراغ کس دیگری بروید. چون تمام کار یک چیز یعنی تئاتر بود بدون عکاسی نقاشیهای بعدی بیمعنی از آب درمیآمد نمیتوانستید بفهمید که آنها نقاشیها چرا اینجا هستند. اجباری نبود که تعداد زیادی از آنها عکسها را در صحنه قرار دهیم. اما باید چند عکس مهم و کلیدی را در این ترکیب میگنجاندیم. در حقیقت من بر این موضوع اصرار داشتم. به آنها گفتم که در غیر اینصورت مخاطب حتی به آن نگاه هم نخواهد کرد. این کار زمانی معنی و مفهوم خواهد داشت که عکس و نقاشی در یک ترکیب صحیح قرار گیرند. آنوقت به درستی خواهید فهمید که این اثر از چه چیز سخن میگوید. اگر همه چیز به دقت انجام شود آنگاه چیزهای زیادی در برابر چشمان تماشاگران پدیدار خواهد شد که پیشتر به چشم نمیآمدند.