بخشی از متن:
پرداختن به ژانر عکاسی مد از آن رو شایسته است که این حوزه از عکاسی تبلیغاتی، با بحث هایی که پیرامون ساحت زنانگی و بازنمایی جنسیت یافته در گرفته، به شکل خاصی مورد توجه قرار گرفته است. صنعت مد ، ابزار دیگری فرا دستمان مینهد تا با آن شکلگیری اجتماع دیگری از ” آمر تماشایی” را تشخیص دهیم. جنیفر کریک در کتاب خود با عنوان « چهرهی مد»، روایتی تاریخی از تکنیکهای عکاسی مد به دست میدهد که از پیکتوریالیسم عکاسانهی ابتدایی قرن نوزدهم آغاز شده، با ساختارهای جنسیت یافتهى سالهای دههی ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، که بیش از پیش زنان را به مثابهی کالا بازنمایی میکردند، ادامه پیدا میکند، و با پرداختن به اهمیت فزایندهی عکاس مد در سالهای دههی ۱۹۶۰ و تأثیر تکنیکهای سینمایی، که منجر به تبدیل هر چه بیشتر خود پوشاک به موردی فرعی در عکاسی مد شد، خاتمه مییابد. کریک همچنین توجه ما را به صحنهپردازی اروتیسیسم عکاسی مد سال های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ جلب میکند. مهمتر از همه، او اظهار میکند که “قواعد و سنتهای عکاسی مد، (نه ثابت، و نه هدفمند هستند”.
این ادعای او را میتوان به تمامی اشکال عکاسی تبلیغاتی تعمیم داد. شاید این، دليل قلت ادبیات و نوشتار انتقادی دربارهی عکاسی مد باشد. بیشتر آن چه نوشته شده، نقدی بر این ژانر به عنوان یک کلیت را فراهم نمیکند، بلکه بیشتر مایل به ملاحظهی ساختارهای جنسیت و سکسوالیته در این تصاویر است. زنانگی، بنا به گفتهی کریک، در سالهای دههی ۱۹۳۰، [همراه و ملازم عکاسی مد] میشود. سکسوالیتهی غالب تصاویر مد در سالهای دههی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، با آثار عکاسانی همچون هلموت نیوتون، توسط رزتا بروکس مورد توجه و بحث قرار گرفته است. ( بروکس ۱۹۹۴)
شیوهی خوانش زنان از تصاویر مد زنان هم مورد توجه قرار گرفته است ( اونز و تورنتون ۱۹۸۹). (چنانکه جان برجر اظهار میکند:”مردان به زنان نگاه میکنند. اما زنان خود را همچون سوژههایی که به آنها نگاه میشود، نگاه میکنند (برجر ۱۹۷۲).
تا آنجا که ویژگی عکاسانهی تصاویر مد در نظر باشد، تمایل به بحث دربارهی آنها در کتابها دیده میشود؛ کتابهایی که غالباٌ توسط مؤسسات اقتصادیای مانند “ووگ” سفارش داده میشوند، و در آنها به ستایش از این تصاویر و ارتباط آنها با عکاسی [هنری] پرداخته میشود. در این فرآیند، به جای پرداختن به خود ژانر، آثار عکاسان به طور جداگانه مورد بحث قرار میگیرد. حتی این امر که بروکس، و همینطور، اونز و تورنتون، در بحثهایشان پیرامون تصویر مد و سکسوالیته، موضوع را از طريق مثالهایی کلیدی از آثار بعضی از عکاسان مطرح دنبال کردهاند، واجد ارزش نیست. جستارهای آنان، شامل مطالعات موردی نقادانه پیرامون تصاویر مد در دهههای ۱۹۶۰، ۱۹۷۰، و ۱۹۸۰، اثر عکاسانی همچون هلموت نیوتون، گی بوردن، و دبورا توربویل است. در توجه به عکاسی مد به عنوان حوزهای برای بحث، آشکارا به نظر میرسد که تصاویر رنگین و درخشان (مجلات مد) که بیشتر بحث پیرامون آنها صورت میگیرد، در تقابل با عکسهای مد کاتالوگهای پستی معمولی قرار داده میشوند، که میتوان آنها را نوعی تصویرسازی مد توصیف کرد.
نشانهها یا ویژگیهای چندی از تصاویر مد که توسط نویسندگان مختلفی به آنها اشاره شده است، ارزش آن را دارد که در کنار هم به آنها اشاره شود، تا به این ترتیب، به شناخت ژانر کمک کند.
نخست، سرشت گذرا و ناپایدار مد، تصویر مد را تحت تأثیر قرار داده است. اونز و تورنتون، از این پدیده به واسطهی توانایی تصویر مد در جذب و پذیرش [رهایشهایی خارقالعاده] و در امان ماندن از اتهام خشونت مفرط، پورنوگرافی و وقاحت، بحث کردهاند. پالی دولین، به سرشت متناقض ناپایداری تصویر مد اشاره میکند، چرا که هدف آن در آن واحد نیل به درزمانی و بیزمانی است: [موضوع آن (تصویر مد) محصولی است با تاریخ مصرف؛ و حاصل، چه بسا تصویری سرگرمکننده و بیدوام، یا بیانی جاودانی شود] (دولین ۱۹۷۹)