مهرداد نجمآبادی از چهرههای آشنای فضای دانشگاهی عکاسی ایران است. خیلیها در کلاسهای او نخستین بار با تاریخ عکاسی و با آثار بسیاری از عکاسان بنام و زبدهی جهانی آشنا شدند. و خیلیها در کنار او، راهنمایی شده و عکسهایشان را پروراندهاند. خودش اما کمتر درگیر عکاسیکردن بوده است. هرچند، به روایت خودش، در طول این سالها دائماً تصویرهای ذهنیای را میدیده و یادداشتبرداری کرده، که قرار است آنها را بهتدریج و سال به سال، در عالمی شخصی بسازد و نمایش دهد. در این مصاحبه با مهرداد نجمآبادی، چند تن از عکاسان ایرانی همچون مهران مهاجر، شهریار توکلی و… دربارهی عکاسی و علاقهی او به فرمی خاص از عکس با او صحبت میکنند. همچنین دربارهی چند مجموعه عکسهایش همچون «سایهها»، «تختخواب» و «گل»ها به بحث نشستهاند.
بخشی از متن:
مهرداد نجمآبادی: البته عکسهای «سایهها » با آنکه در فضای بیرونی گرفته شده بودند، باز هم، به دقت انتخاب شده بودند. تا اندازهای که میتوانم بگویم آنها را ساختم. دیوارهای سفید و سایهها در مسیر رفت و آمد روزانهام بود. در نتیجه وقتی فضا را برای خودم انتخاب کردم، به دنبال نور و سایهی دلخواهم، زمان مناسب به سراغشان رفتم و آنها را به تصویر ذهنیام نزدیک کردم. این کنترل کردن عکس که در عکاسی استودیویی و در محیط شخصی به اوج خودش میرسد، همیشه برایم جذاب بوده. اکنون برایم بدل به نوعی وسواس شده است. مثلاً در مجموعهعکس «تختخواب»ها، زمان زیادی را صرف دقت به جزئیات چین و چروک روتختی کردم. میخواستم همانی باشد که در نظر دارم. طبیعتاً چنین حدی از ریزبینی، فقط در این شکل از عکاسی قابل اجراست. قطعهی تمایل من به «ساختن عکس» صرف همسویی با جریان عمومی عکاسی جهان نبوده. هر چند به واسطهی این که معلم تاریخ عکاسی هستم، عکس بسیار دیده و میبینم، اما هنگام عکاسی تلاش میکنم تا از این پیشینهی تصویری و نمونهبرداری از آن دور بمانم.
مهرداد نجمآبادی: عکاسی برای من بسیار اهمیت دارد. دلم میخواهد عکسی که به مخاطبم ارائه میکنم جلوهای فاخر و دکوراتیو داشته باشد. دوست دارم کارم را به شکلی محترمانه عرضه کنم. به ترتیبی که ارزش و اعتبار خاصی به عکاسی ببخشد. برایم خوشایند نیست وقتی میبینم که در بیشتر نمایشگاهها و مسابقات، این طور بیحرمت و دمدستی با عکاسی برخورد میکنند. متأسفانه عکاسی در کشور ما تبدیل به ابتداییترین فرم از هنر شده. هر ارگانی که نمیداند با بودجهی مازاد خود چه کند، نهایتاً به این نتیجه میرسد که مسابقهی عکاسی برگزار کند. بسیاری از ما عکاسها هم به این بیاعتباری دامن میزنیم و کارمان را جدی نمیگیریم. متأسفانه در ایران عکاسانی که برای خودشان «نامی» هستند، و حتی به نوعی در این فضا الگو سازند، تبدیل به یک «سریکار» میشوند. پشت سر هم تصاویری را تولید میکنند که به دور از نوآوری و خلاقیت است. این عکسها چیزی را به عکاسی اضافه نمیکنند. به هر حال، توقع میرود که نمایشگاه هنرمندان شناختهشده، ضمن احترام به حضور مخاطب، تلنگری را در ذهن آنان وارد کند.
مهرداد نجمآبادی: مثل خیلی از ابزار و اشیایی که در سدهی ۲۰، دچار تغییر و تبدیل اساسی در شکل و طراحیشان شد، قابها نیز، هم از حیث شكل و هم کاربرد، مشمول این تحول شدند. ولی شاید کشش من به سوی آن قابهای قدیمی برآمده از تم اصلی موضوع نمایشگاههایم ـ یعنی کهنگی ـ باشد. شاید هم به خاطر این که من بیش از اندازه دلبستهی اشیای قدیمی هستم. در نمایشگاهی که در پیش دارم، به اشیا و یادبودهای قدیمی و شخصیام رجوع کردهام و از آنها روی زمینهی دلخواهم عکس گرفتهام. اشیا عمدتاً قدیمی و بیکارکرد که فقط حضورشان یادی است از یک خانه ـ که دیگر در آن نیستم ـ و دورانی که برایم سپری شده است. …