مارسل بروتهرس / سوپ داگر Daguerre’s Soup- 1975

خوشامدگویی به میهمانی ناخوانده‌ / مجید اخگر

 

 

معرفی مقاله:

مجید اخگر در این مقاله به نوعی به تبارشناسی از یکی از چهره‌ها یا بازیگران جدید جهان هنر معاصر پرداخته است که آن کیوریتور است. البته کیوریتر به خودی خود چهره‌ی جدیدی نیست. موزه‌ها و نهادهای عمومی هنر همواره کسانی را به عنوان کارشناس هنری در اختیار داشتند که وظیفه‌ی حفظ و حراست و توضیح و تبیین و نمایش و زمینه‌مندسازی مجموعه‌ی موزه و همین‌طور کارشناسی در مورد آثار و خریدهای جدید آن مؤسسه را بر عهده داشت. چهره‌ای متواضع در پشت صحنه‌ که خود را وقف مراقبت و تیمارداری از آثار هنری و شناسایی و شناساندن آن‌ها به عموم مردم و مخاطبان هنر می‌کرد. اما مجموعه تحولاتی در ساختار جهان هنر و همچنین پدید آمدن اشکال و روندهای هنری جدید از میانه‌های سده‌ی بیستم، به‌ویژه دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، به این سو به تدریج زمینه‌ی آن را فراهم کردند تا این چهره‌ی قدیمی از معنا و کارکردهایی تازه پر شود. و ویژگی‌ها و حوزه‌‌ی عملی کاملاً متفاوت پیدا کند. جریانی که نخستین بار با نمایش‌های مهمی چون «آن‌گاه که رویکردها به فرم تبدیل می‌شوند» (هارالد زیمان، ۱۹۶۹) اعلام موجودیت کرد. البته مجید اخگر در این مقاله بیشتر از آن‌که به شرح وظایف کیوریتور بپردازد، به «جایگاه» کیوریتر پرداخته است. او سعی کرده تا با اندکی فاصله این پرسش را مطرح کند که اساساً کیوریتر کیست و چه چیزی وجود آن را در صحنه‌ی هنر معاصر توجیه می‌کند.

.

بخشی از مقاله:

رابطه با سال‌های اخیر و بازیگران جدید نهاد هنر کاملاً متفاوت است. کیوریترها و دیگر چهره‌های نهاد هنر معاصر کار اصلی خود را تلاش در جهت معرفی، عرضه، و فهم هر چه بیشتر و بهتر هنرمندان و کار هنری آن‌ها به عنوان متاع اصلی این بازار نمی‌دانند. بلکه با هنر و هنرمندان عمدتاً به صورت مواد خامی برای طرح گزاره‌ها یا دیدگاه‌های ذهنی خود یا پیشبرد اهداف و پروژه‌های پیشینی جاه‌طلبانه‌شان برخورد می‌کنند. اینان در حقیقت با فعالیت خودْ ساختار اصلی نهاد هنر و مجاری رسمی و کارآمدِ به رسمیت شناخته شدن و اساساً «وجود یافتن» به عنوان هنرمند و اثر هنری را شکل می‌بخشند. و این هنرمند است که باید برای بازشناسی و دیده شدنْ خودش و کارش را با این مجاری و روال‌های بوروکراتیکِ ستبرِ ازپیش‌موجود سازگار کند.

کیوریتر در کلی‌ترین سطح یک واسطه است. بسیاری از گفتارهای نظری سال‌های اخیر که از نقش و معنای کیوریتر پرسش می‌کنند حول همین مفهوم از واسطه یا میانجی‌گری و وساطت (mediation) می‌گردند. و واسطه در ساده‌ترین سطح کسی یا چیزی است که افراد، عناصر، سطوح، و ساختارهای مختلف را به یکدیگر پیوند می‌دهد، وصل می‌کند، آن‌ها را به یکدیگر نزدیک یا به زبان یکدیگر ترجمه می‌کند، و به طور کلی رابطه‌ی میان آن‌ها را تسهیل یا امکان‌پذیر می‌سازد. اما می‌توان پرسید که اساساً واسطه چه زمانی ضرورت پیدا می‌کند؟

در حال حاضر محصول اصلی این صنعت را کیوریتر یا دست‌کم کسی که در آن جایگاه نشسته است (که خود می‌تواند هنرمند، مدیر موزه، سرمایه‌گذار، و جز آن باشد) تولید می‌کند. (اثر هنری به خودی خود در این بازی چیزی به حساب نمی‌آید. و حتی حضور «برهنه‌»ی آن به نوعی «شرم‌آور» یا معذب‌کننده است). کیوریتر هنرمند را از جایگاه بیش از حد درونی و منتقد را از جایگاه بیش از حد بیرونی‌اش خارج می‌کند و همه را به ساکنان مشروع و مقبول این جهان تبدل می‌کند. یا به بیان دیگر، همه را «روی صحنه» می‌آورد و جایگاه پشت صحنه (که زمانی کارگاه درونی هنرمند بود) و جایگاه تماشاگران (که موضع سوبژکتیو منتقد‌ـ‌ نظریه‌پرداز به حساب می‌آمد) را زیر نور یکسان‌کننده‌ی خود از میان برمی‌دارد. کیوریتر سخن‌گوی مطلق جهان هنر معاصر است. او «می‌داند» که جهان هنر و کارگزارهای آن ــ اعم بازار و آکادمی و نقد و غیره ــ چه می‌خواهند. و کارها را مطابق با این خواست به وجود می‌آورد/سفارش می‌دهد/شکل می‌بخشد/تفسیر و توزیع می‌کند.

برچسب‌ها:
سبد خرید ۰ محصول