بخشی از متن:
نمایشگاه عکسهای مهرداد افسری در آذرماه امسال در گالری اثر برگزار شد. در آغاز به مانند قبل آشنایی از طریق قلم شاعرانه وی صورت میپذیرفت به این ترتیب مهرداد افسری دنیایی رومانتیک و سرشار از احساس را برای بیننده تجسم مینمود. بدین ترتیب او را برای یافتن تصویر واژگانی که با احساس خود دیده به سمت عکسهایش روانه میساخت.
آدامز میگوید عکاسی یک مرحله از امکانات بیانی انسان است. تمامی هنر بیان چیز واحدی است. رابطه روح انسان با روح انسانهای دیگر و با دنیا.
پس پذیرفتنی است که هنرمند برای برقراری ارتباطی محکم بین روح خود و مخاطبش از دو نوع ابزار بیانی استفاده کرده باشد. که مرکب در کنار هم اگر واجد انسجام، کارآیی و هماهنگی کافی باشند، گذر به نیکویی انجام میپذیرد و در غیر آن مرحله گذر و ارتباط مختلف گشته و رهگذر سردرگم باقی میماند. حال پرسش این است آیا مخاطب مهرداد افسری با تکیه بر این دو ابزار مرحله گذر را طی مینمود نزدیک شدن به پاسخ پرسش مزبور تعمق ژرفتری را در آثار یاد شده میطلبد. به نظر میرسد آثار مهرداد افسری را میتوان در دو گروه کلی از همدیگر مجزا نمود
عکسهایی در طبیعت سبز یا حاشیه جادهها که عنصری غیرطبیعی در آنها تکرار میشد. نمادی با تصویر انتزاعی اسب افتاده در پای درختان بلند و درهم پیچیده یا در پیشزمینه دشتی هموار با افقی در جنگل، پای چند تکه سنگ، در آغاز راهی محصور بین دو دیوار سنگی منتهی به خانهای سنگی و متروک، افتاده در پای سه پنجره در دل دیواری سنگی از خرابههای یک بنا و…
عکسهایی از جادههای بدون آغاز و پایان، در دل کوه و تپه، مه گرفته، از چارچوب شیشه اتومبیل دیده شده، تیرهای حاشیهی جاده و…