مقالهی «هنر نخبه در عصر پوپولیسم» به قلم جولیان استالابراس(Julian Stallabrass) است. نغمه یزدانپناه آن را به فارسی برگردانده است. جولین استالابرس در این مقاله به آرای فردریک جیمسون رجوع میکند. او سعی دارد از طریق تعریفی که برای هنر پستمدرنیسم ارائه میدهد، پوپولیسم در هنر را بررسی کند. زیرا به تعبیر او پستمدرنیسم نوعی پوپولیسم زیباییشناسانه است. و اگر پستمدرنیسم را بتوان مدرنیسم همهفهمشده در نظر گرفت. آنگاه هنر پوپولیستی همان پستمدرنیسم همهفهمشده است. به زعم او عصر حاضر در اثر سرعت فوقالعادهی فرهنگ دیجیتال به بیعمقی فرهنگی دچار شده است.
جولیان استالابراس پوپولیسم را به مثابه نوعی امتناع از پیچیدگی توصیف میکند که از مصائب ناشی از جهانی شدن بهره میجوید. و با ویژگیها و ترفندهایی چون سادگی و کلیشهای بودن، تکنیکهای تبلیغاتی، تجاری کردن هنر، بیتوجهی به نظر کارشناسان، هنر را به بیراهه کشانده است. او با بررسی آثار هنرمندانی چون دیمین هرست، بنکسی سعی دارد نشان دهد. چگونه مواجههی ناگزیر مؤسسات مهم هنری با نیروهای بازار و همچنین مدرن شدن تدریجی بازار هنر، پوپولیسم در جزءجزء هنر حال حاضر رخنه کرده است.
برای مطالعهی مقالهی دیگری از جولیان استالابراس اینجا را کلیک کنید.
بخشی از مقاله:
دنیای هنر به واقع در حال تجربهی دوران بسیار غریبی است. بسیاری از تاریخدانان، منتقدان و نظریهپردازان هنر به تأکید بیان میکنند که پیشبینی چشماندازی ورای عصر کنونیِ نئولیبرال و فرهنگ سطحیبینِ پیشپاافتاده و شیفتهی ستارهی آن تقریباً غیرممکن است. در عین حال، بخش بزرگی از هنر نگاه خود را بر گسترهی جهانیشدهی استثمار، تاریخهای عمیق و خاطرههای سرکوب، شیوع نابرابری جنسیتی، مسائل ژئوپولتیک، و «جنگ با تروریستم» متمرکز میکنند. اگر بخواهیم تقسیمبندی سردستی از هنر امروزی ارائه دهیم. میتوان از دو شاخهی عمده نام برد. هنری که بر تلاقی مسائل مستند و سیاسی متمرکز است. و در مقابل، اشیای هنری پرجلوه و گرانقیمتی که به قصد آویخته شدن بر دیوار موزهها و عمارتهای میلیاردرها تولید شدهاند…