بخشی از متن:
و روایت امید مشکسار روایت یکی دیگر از حاشیهنشینهاست حاشيهنشين آدمی است که به طرز آگاهانهای از جهان فاصله گرفته است چرا که آنچه بعنوان واقعیت و امر طبیعی در جهان جاری است را نپذیرفته است و نسبت به آن تلخی نشان میدهد حاشیهنشین به دنیای امروز پشت میکند و در شکلگیری آن شریک نمیگردد چون مناسبات آن را تصنعی و مجازی یافته واقعیت را دردی میداند که آدمی از پیامد آن نسبتهای غیر انسانی متحمل میشود و از هر چه که رنگ تخدير و فراموشی و زوالِ درد دارد بیزار است اما لمس درد او را مسئول میکند و ناگزیر از بیان و چون هنرمند باشد اثر او پلی می شود میان او و جهان او متکی به دریافتها استنباطها و تجارب خود است زندگی میکند اما همچون ناظری بیرون از زمانه و مردمانی که احاطهاش کردهاند تا بتواند به درک قابل اتکاءترى دست یابد در جستجوی معنا حواس و ادراک خود را تیز میکند تا به قضاوتی برسد که با تمام خطای انسانی اش متعلق به خود اوست و بواقع فرق است میان این و مصرف فکر و در نهایت عواقب این خروج از جهان را پذیرا میشود.
امید مشکسار طرحپرداز پرتوانی است که قدم در این راه بیبرگشت گذاشته با این اوصاف دور از انتظار نیست که هنر او پر هیاهو نباشد و يا حتی غریب و تنها و قدیمی در نظر آید امید مشکسار از اینکه هنرش از سوی مدرنیسم تمامیتخواه ما بعنوان واقعگرایی متحجر و وابسته به مفاهیم در خارج از حیطه هنر نوگرا دسته بندی گردد حیرت زده نمی شود یا اگر تحت خوانش پسا مدرن به هنرش اقبال کنند از شادی نمیلرزد چرا که مسئله او و غایت هنرش این فکرهای قالبی و مد زده نیست.