هیچ خوش ندارم بناهایی که در سال‌های اخیر، خصوصاً در شهرهای بزرگ ایران، با سقف‌های انحنادار نظیر طاق و گنبد پوشیده شده‌اند را ببینم. طبیعی نیست. حالا می‌گویم که چرا «طبیعی» نیست. آخر معماران بناهای قدیمی، بنا به ضرورت‌هایی، سراغ چنین پوشش‌هایی می‌رفتند. آن‌ها امکانات امروز را نداشتند و با همان‌هایی که داشتند عرصه‌های وسیعی را می‌پوشاندند. آن‌ها فقط «خاک» داشتند. علاوه بر خاک چیز دیگری هم داشتند: آگاهی از یافته‌های پیشینیان. خب، چه دخلی به امروز دارد؟ توجه کنید، اگر معماری نظیر قوام‌الدین شیرازی بتن و میلگرد و این جور چیزها را در اختیار داشت، باز هم سراغ گوشه‌سازی و طاق‌بندی و این‌ها را می‌گرفت؟ نمی‌دانم. ادا در نمی‌آورم و واقعاً نمی‌دانم. اما یک چیزی را می‌دانم. به نظرم آن‌ها به تکامل طبیعیِ معماری واقف بودند.

این عناصر سازه‌ای، قطعات قوسی‌شکلِ خرپایی با اتصالاتِ پیچ و مهره در عکس‌های آلبوم ۳۶۸ کاخ گلستان، که به‌تازگی منتشر شده برای پوشش سقف بنای حکومتیِ «تکیه دولت» است. این‌ها را، ظاهراً، شخصی به‌نامِ مسیو بتنِ فرانسوی از خارج به ایران آورد. بله! دیگر می‌توانیم سقف بالای سرمان، آن هم سقفی مدور به قطر ۶۰ متر، را با کمک چیزی غیر از خشت و آجر و چوب بپوشانیم. ببینید، پذیرشِ «چیزهای تازه» و حتی عجیب در معماری منافاتی با یافته‌های‌ قبلی ندارد. بسیار خب، این را هم قبول دارید که عناصر تازه‌وارد درپیوند با یافته‌های پیشینی معنی‌دار می‌شوند؟ بیشتر توضیح می‌دهم.

ماجرا از این قرار است: تکیه دولت در دورهٔ ناصری با سه طبقه و یک زیرزمین برپا شد. همان اول کار قصد داشتند که سقف تکیه را دائمی و ثابت بسازند؛ اما بنا به محدودیت‌های فنی میسر نشد و دست آخر با چادر کرباسی و بر روی اسکلتی گنبدی‌شکل و مرکب از چهار قوسِ نیم‌دایرهٔ چوبی کار سقف را تمام کردند. سی‌ودو سال بعد از احداث تکیه، در روزگار مظفری، خرابی‌هایی در بنا دیده شد. آن مهندس فرانسوی که پیش از این معرفی کردم، عهده‌دار مرمت تکیه شد. بتنِ فرانسوی طبقهٔ سوم را، به‌قصد کاهش تنش‌های رانشی، تخریب کرد و برای پوشش سقفْ دوازده قوس خرپاییِ فلزی را جایگزین اسکلت چوبیِ تکیه کرد. درست است. این عنصر تازه‌وارد گرهٔ کارمان را باز کرد. حالا سؤال این است: اگر امروز بخواهیم بنایی مشابه تکیه دولت بسازیم چه می‌کنیم؟ اول این را بگویم که تکیه دولت کارکردی شبیه تماشاخانه و تئاتر و این‌ها را دارد و آنجا را برای اجرا و تماشایِ تعزیه برپا کردند. در جامعهٔ امروز «تعزیه» چه جایی دارد؟ به نظر می‌رسد که تعزیهٔ امروز با آنچه در روزگار قاجاریان مرسوم بود فاصله‌ها دارد. تا اینجایش را داشته باشید. تقریباً صد سال بعد از احداث تکیه دولت، تماشاخانهٔ دیگری در تهران برپا شد: تئاتر شهر. این بنا مانند تکیه دولت مدور ساخته شد و، با مدارا، کارکردی شبیه تکیه دولت را بر عهده دارد. در تئاتر شهر به‌خلافِ تکیه دولت پوشش گنبدی‌شکل دیده نمی‌شود. می‌دانم! تکیه دولت هم گنبد نداشت؛ اما این را در نظر بگیرید که اگر راه می‌داد گنبد هم می‌ساختند و اینکه از باریکه‌قوس‌هایی، چوبی در وضع اولیه و خرپایی در وضع مرمت‌شده، برای پوشش گنبدی‌شکل بهره برده‌اند. یک نکتهٔ دیگر هم باید بگویم.

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.