بسیاری از شاهکارهای تاریخ نقاشی، رخداد مهم یا حادثه‌ای خارق‌العاده‌ را نشان نمی‌دهند. آن‌ها صرفاً بازنمایی لحظه‌ای از زندگی جاری و آدم‌های معمولی‌اند که به یُمن نبوغ نقاش به نحوی متقاعدکننده، زیبا و چشم‌گیر نمایش داده شده است. توصیف این نقاشی‌ها می‌تواند بسیار ساده باشد اما هر نقاشی می‌داند که رسیدن به این سادگیِ متقاعدکننده و طبیعی کار ساده‌ای نیست. به نقاشی «دختران ادوارد بویت» اثر سارجنت نگاه کنید: کوچکترین دختر، بی‌تکلف و آسوده روی فرش آبی‌خاکستری زیبایی نشسته. عروسکی در دستش است و نوک پاهایش را کودکانه به هم نزدیک کرده. دختر سمت راست مودبانه و شاید با کمی خجالت -که از نگاه دزدیده و غیرمستقیمش پیداست- ایستاده است. دو خواهر بزرگتر در تاریکی‌اند، یکی با کنجکاوی، طوری که انگار سوالی دارد، به ناظر نگاه می‌کند اما بزرگترین خواهر به‌رغم آگاهی از حضور ناظر، چهره‌اش را برگردانده، هرچند به نظر نمی‌رسد که دوری و روی‌گردانی او صرفاً از سر خجالت باشد بلکه بیشتر از جنس دوری دختری تازه‌بالغ از مردی غریبه است.



برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.