مرکز تصویر تخت گوهرنشان طاووس واقع در عمارت گلستان۱ است و در کنارش دعای شریف نادعلی به قلم نستعلیق نشسته بر صندلی منبت کشمیری.۲

عکس را ناصرالدین‌شاه برداشته: دو عکس از همین منظره با زاویه‌ای متفاوت.

هم تخت و هم  صندلی مخصوصِ شاه و نزدیکان است. در آلبومخانه چند عکس دیگر هست که شاه بر همین صندلی ‌نشسته و عکاس از او عکس ‌گرفته و حالا به جای شاه قطعه‌ای خوشنویسی بر آن جا خوش کرده و شاه از آن عکس برداشته!

اثر وضوح کافی ندارد و به‌درستی نمی‌توان فهمید شرافت این قطعه از چه باب بوده: ممتازی خط؟ حرمت دعا؟ یا شهرت خوشنویس؟

شخص میانسالی پشت صندلی ایستاده: چهره‌اش وضوح قابل تشخیصی ندارد. وجودش در این تصویر نمی‌توانسته تصادفی باشد و ایستادنش پشت صندلی معما را جذاب‌تر می‌کند. ذهن به سمت خوشنویسان زمانه می‌رود: کلهر و میرزا غلامرضا.

(تلفن را برمی‌دارم و با چند نفری تماس می‌گیرم. زعمای خوشنویسی با توجه به کرسی و فواصل تردید دارند که خط نفیسی باشد، پژوهشگران هم نمی‌توانند هویت آن مرد را تشخیص دهند. به امید یافتن ردپایی از خط به کاخ گلستان سرمی‌زنم و از امین‌اموال مربوطه پرس‌وجو می‌کنم. این اثر برایش آشنا نیست و بعید می‌داند در کاخ پیدایش کنم).۳

فارغ از ممتازیِ خط و اعتبار خوشنویس در این عکس اثر خوشنویسی در جایگاه شاه یا شهریور به‌ معنای اسطوره‌ای‌اش تکیه زده و بدین ترتیب دو چیز در تراز هم قرار گرفته: تختی جواهرنشان و قطعه‌ای خطِ خوش.

این هم‌ترازی دلالت بر ناخودآگاه‌ترین ذهنیت اهل زمانه نسبت به خط خوش دارد: خوش نوشتن همان گوهرگری است! چنانکه باور بر این بود که پیش از ابداع خطِ خوشِ فارسی کارگاه عالم از جواهرِ خطوط خالی بود.۴

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.