نمایشگاه «چشم در چشم» با سطحی از استقبال مواجه شد که این رویداد را از یک نمایشگاه عادی موزه‌ای متمایز کرد و به نقطه‌ای خاص در صحنه هنرهای تجسمی کشور بدل نمود. با اندک اطلاعاتی از جمعیت هنرمندان می‌توان مطمئن شد که در اوج روزهای نمایش، بیشتر مخاطبان آن متعلق به جامعه تجسمی نبودند. برای بسیاری از فعالان حوزه تجسمی، این استقبال غیرمنتظره ضرورت بررسی و تحلیل این پدیده را فارغ از تعصب و هیاهوهای جاری آشکار کرد. برخی از ایشان تلاش داشتند با ارائه دیدگاه‌های مختلف، دلایل این اقبال را توضیح دهند. بیشتر این توضیحات بازتاب‌دهنده وضعیت اجتماعی امروز بود.

در نبود پژوهشی مستند و عمیق برای اثبات دلایل اقبال عمومی این رویداد، متن پیش‌رو تلاش خواهد کرد با نگاهی عینی و خوانشی گاه‌شمارانه از وقایع روزهای منتهی به این استقبال، مکانیزم آن را شرح دهد. ضرورت داشتن نگاه بیطرفانۀ آکادمیک ایجاب می‌کند که نگارنده نه به‌عنوان یکی از دست‌اندرکاران برگزاری رویداد، بلکه از منظر یک شاهد نزدیک که مکرراً در موزه حضور داشته، به شرح موارد بپردازد. دو منبع دیگر مورد استفاده، آمارهای اولیه مستخرج از روابط عمومی موزه و مصاحبه مستقیم با برخی از همکاران موزه است که در ارتباط با مخاطبان بوده‌اند.

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.