دربارهی استقبال از نمایشگاه «چشم در چشم؛ پرتره در هنر مدرن و معاصر» در موزهی هنرهای معاصر تهران
چندان مرسوم نیست که اتفاقی در حوزهی تجسمی در ایران به صدر اخبار عمومی بیاید؛ از این جهت، صف طویل بازدیدکنندگان در مقابل موزهی هنرهای معاصر، که برای دیدن نمایشگاه «چشم در چشم» گردآمده بودند و چند ساعتی منتظر ورود به موزه بودند، یک استثنا بود و اکثر خبرگزاریهای اصلی به این موضوع پرداختند. این نمایش به کیوریتوری جمال عربزاده که با محوریت ژانر پرتره گردآوری شده است، پس از این اتفاق تا آخر آذرماه تمدید شد. حضور این تعداد مخاطب، که برخی از خبرگزاریها تعداد آن را بیشتر از ۱۰۰ هزار نفر اعلام کردهاند، در میدان کوچک تجسمی غریب و بحثبرانگیز بوده است. بعد از خیزش ۱۴۰۱ رخوتی فضای هنری را گرفت و نهادهای مختلف تجسمی و بخصوص نهادهای دولتی مثل فرهنگستانها و موزهها مورد قهر و غضب بدنهی هنری کشور بودند. هرچند به تدریج این میدان رخوت را کنار زد و کمی پویاتر شد، اما این چنین استقبالی از یک نمایشگاه پیشبینیناپذیر بود. حتی اگر ارقام گفتهشده اغراقآمیز باشد و حدود ۵۰-۶۰ هزار نفر به دیدن این نمایش رفته باشند باز این تعداد مخاطب کمنظیر است. نه تنها در ایران که در خارج از ایران نیز این تعداد مخاطب تجسمی را کمتر سراغ داریم. برای مثال در مهمترین رخدادهای هنری جهان مثل آرت بازل و یا آرت فریز لندن، بازدید حدوداً ۵۰ هزار نفری دستاوردی محسوب میشود. و یا حتی آرت دوبی که مهمترین رویداد هنری خاورمیانه است سالانه حدود ۳۰ هزار بازدیدکننده دارد. ما از تعدادی از نویسندگان و پژوهشگران این سوال را پرسیدیم که چرا مخاطبان جدید با این شور و سروصدا پا به میدان تجسمی گذاشتند و به دیدن این نمایش آمدند؟ بهنظرشان مهمترین دلیل و یا دلایل این استقبال چه بوده است؟ امیدواریم با گردآوری نقطهنظرات مختلف، درک بهتری از وضعیت نهاد تجسمی، و مهمتر، روانشناسی اجتماعی مخاطبان هنر تجسمی به دست آید.
۱. شهروز نظری
اگر کودکی در زندگی امروز شما وجود داشته باشد و چه بهتر که دختر بچهای دبستانی، حتما میبینید که فریدا کالو از قهرمانان افسانهای اوست. این ویژگی نه محدود به ایران که محصول فرهنگیست که انیمیشن و هالیوود و ناشرانی مثل بیگدریم ساختهاند؛ تیشرت فریدا، ماگِ فریدا و حتی لباس فریدا در هالوین. در نتیجه استقبال از موزهای در تهران محصول چرخشی جمعی نسبت به مسئله فرهنگ و به شکل والاتر انسان اجتماعیست. یعنی بچههای امروز از صمد بهرنگی و خسرو گلسرخی حالا رسیدهاند به ونگوگ و فریدا و از چریک و پارتیزان به قهرمانان موزهای.
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.