گپوگفتی دربارهی وضعیت هنرهای تجسمی از شروع جنبش زن، زندگی، آزادی و تأثیراتی که بر این فضا گذاشت تا به امروز، تیر ماه ۱۴۰۲
علیرضا رضاییاقدم: قبل از هر چیز مایلیم تحلیلتان را از اتفاقات سال پیش میدان تجسمی بشنویم.
علی گلستانه: فکر میکنم ماجرا را از سال ۸۸ باید شروع کرد. رویدادهایی که در آن سال اتفاق افتاد فضای تازهای در هنرهای تجسمی به وجود آورد که تا قبل از آن خبری از آن نبود. در سالهای بعد از انتخابات پای یکسری متون تازه به فضای تجسمی باز شد که این متون میتوانستند به بنبستهای آن فضای ملتهب پاسخگو باشند. از سالهای بعد از انقلاب تا رویدادهای ۸۸ و حتی در طی این رویدادها، اعتراض شکل کنش هنری نداشت و از درون هنر اتفاق نمیافتاد، بلکه کنشی مدنی بود همراه با دیگر شهروندان، یعنی بهعنوان هنرمند یا شهروند به چیزی اعتراض داشتیم، اما این اعتراض را در قالب کار و کنش هنری بروز نمیدادیم. ولی بنبستها و بحرانهای ۸۸، هنرمندان را با این سؤال مواجه کرد که نقش هنر در اینجا چیست؟ خود هنر باید چه کار بکند؟ باید چه موضعی بگیرد؟ چه فرمی داشته باشد؟ و… . چند سال قبل از آن یکسری متون ترجمه شده بود و در اختیار خواننده قرار داشت که تا حدی به فرهنگ و هنر هم مربوط میشد، مانند نوشتههای رانسیر، ایگلتون یا آدورنو. اما از این دوره به بعد این متون مخاطبهای تازهای هم بین جامعه تجسمی پیدا کرد، یعنی هنرمندانی که با این بنبستها روبهرو شده بودند شروع کردند به مطالعهی این متون و با بحثهای تازهای مانند رابطهی هنر و سیاست، هنر و جامعه، سیاست و دیدن، هنر و ایدئولوژی و… روبهرو شدند.
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.