ساتیر۱ در نقاشیهای محمد سیاه قلم نوشتهی جیمز وایت۲
تاکنون پژوهشهای بسیاری بر روی بیش از ۶۰ نقاشی از انسانها و دیوها انجام شده است، که بسیاریشان منسوب به هنرمند ناشناختهای به نام محمد سیاه قلم هستند و اکثرشان در آلبومهای کتابخانهی کاخ توپقاپی نگهداری میشوند. هرچند شیوههای بهکار برده شده در جهتِ مقایسهی ساختاری این آثار، عمومِ پژوهشگران را بر آن داشته است که نقاشیها یا به قرن ۱۴ و یا قرن ۱۵ میلادی تعلق دارند، با این حال، توجهِ اندکی به آنچه که این تصاویر باز مینمایانند معطوف شده است. این مقاله، به بررسیِ این نقاشیها در بستری از مستنداتِ معتبر و منابعِ ادبی (در زبان فارسی و عربی) پرداخته و مجموعهای از نقشمایههای مشترکِ موجود در نقاشیهای سیاه قلم و چندین تصویرِ متأخرتر را مشخص کرده است. علیرغم نظر بعضی از محققان، مبتنی بر اینکه نقاشیها با ثبت گوشههایی از زندگی در مناطق جغرافیاییِ مرزی، سعی دارند آداب و رسوم یک فرهنگِ التقاطی را عیناً بازنمایی کنند، این مقاله بر این عقیده است که نقاشیها با شاخهای از ایدههای ساتیریکِ رایج در دنیای اسلام در قرونِ ۱۴ و 15 میلادی در پیوند هستند و به تقلیدی پارودیوار از این آدابِ مشترک میپردازند. آدابی که احتمالاً توسط برخی ناظران، بیمعنی و یا ممنوعه پنداشته میشد.
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.