سطور زیر فرازهایی از روزنوشتهای ثمیلا امیرابراهیمی در دههی ۷۰ است. تأملاتی شخصی در باب مسائل هنری و فرهنگی و اجتماعی که در ذیل همین تاریخها نوشته شده و بدون دستکاری بعدی ارائه میشود تا حس و حالی از لحظههای زیستهی آن دوره را بازنمایی کند.
۳۱ خرداد ۱۳۶۸
در این چند هفته، همهی معاملات و خریدوفروشها و سرمایهگذاریها به نحو محسوسی افت پیدا کرده و راکد شده. مردم از آینده و وقایع احتمالی بیمناکاند و میلی به خرجکردن پولهایشان ندارند.
از طرف دیگر، از پنج ـ شش ماه پیش به این طرف، قیمت نقاشی بهطور وحشتناکی رشد صعودی داشته و اغلب رابطهای معکوس با کیفیت کار را نشان میداده.
دیروز با خواندن کتاب تاریخ هنر قرن هفدهم هلند، شرایطی بسیار مشابه با شرایط امروز نقاشی ایران دیدم، یعنی بسیاری از مردم هلند که دستشان به پولی رسیده بود و محلی برای خرجکردن آن نداشتند، بیشتر در خرید وسایل خانگی و نقاشیها سرمایهگذاری میکردند، به این امید که امکان فروش مجدد آنها را خواهند داشت. بههرحال عرضهی وسیع تابلو در هلند چنان گسترش یافت که بهرغم تقاضای فراوان، پس از مدتی حالت اضافهی تولید پیدا شد و هنرمندان را در موقعیتی وخیم قرار داد. بحران جدی در زندگی هنری زمانی پدید آمد که مردم دیگر توان پذیرش فراوردهها را نداشتند و درنتیجه، همین آزادی اقتصادی و هرجومرج بود که گرفتاریهای مالی رمبراند و هالس و عدم تأمین زندگی هنرمندان برجستهی زمان آشکار شد. رشد معاملات هنر و تبدیل آن به کسب و کاری مستقل منجر به تخصصگرایی هنرمندان در رشتههای معیّن و تقسیم کاری تقریباً مکانیکی در عرصهی هنر شد.
البته تمام این شرایط با شرایط امروز ما منطبق نیست. آنچه در اینجا با هم میخواند این است که در ایران نیز بخش بسیار کوچکی از مردم دستشان به پول رسیده و محلی برای خرج آن ندارند. این پولها برای سرمایهگذاری بزرگ مناسب نیست و برای نگهداشتن نیز در خطر بیارزششدن است. رکود نقاشی در هشت سال اول انقلاب و وقفهی کامل در معاملات هنری و ایجاد فضاهای نمایشی و گالری باعث شد که از ۲ سال پیش اولین کوششها در جهت عرصهی آثار نقاشی به حالت انفجاری تکامل یافت. افزایش بیحساب هنرمندان آماتور و غیرحرفهای که در جستجوی پول و شهرت به میدان آمدند، کار و کسب دلالان و گالریداران را به رونق انداخت و فقدان یک مدیریت اجتماعی برای مهار و تنظیم قیمتها و تعیین کیفیت آثار هنری که شایستهی نمایش باشد، باعث هرجومرج در عرصهی انتخاب و نمایش و فروش آثار شده است. آنچه که بیگمان و مستقل از شرایط سیاسی و اجتماعی اخیر انتظار میرود، یک نوع کاهش و افول ذوق و شوق عمومی هم در هنرمندان و هم در گالریداران و خریداران تابلوست. به عبارت دیگر دیر یا زود این بیماری خود را در عرصهی تولیدکننده و مصرفکننده نشان خواهد داد. تفاوتی که از نظر اقتصادی و هنری بین این شرایط رونق ما و آن دورهی رونق قرن هفدهمی وجود دارد، این است که در این زمینه هم مثل سایر زمینههای فرهنگی و اجتماعی دیگر، ایران یا به عبارت بهتر تهران، همهچیز را بیش از حد اغراق و مبتذل میکند. هرچند سطح زندگی به نحو حیرتآوری رشدی کاذب را نشان میدهد اما تضادها و فاصلهها بین مرحلهی تولید و عرضه غیرقابلفهم و تحمل است.
فرم و لیست دیدگاه
۰ دیدگاه
هنوز دیدگاهی وجود ندارد.