*گمان می‌کنم نقاشی‌های علی نصیر در اولین سطحِ مواجهه، چشم بیننده را مجذوب نیروی حیاتِ جاری در خود می‌کنند.

از هر جایگاهی که به کار او نگاه کنیم، اثرش را بی‌تردید سرزنده می‌یابیم؛ پُرآب و رنگ، و سرشار از فام‌های جسورانه. موضوع تنها مُنحصر به کاربرد دست‌و‌دلبازانه‌ی رنگ‌های شاد نیست، خطوط هم سَیّال و پُرانرژی‌اند؛ حتی در منطقه‌های خاکستری، فُرم‌ها و خط‌ها در جنبش‌اند، و بخش‌های تیره انرژی مَکنده‌ای دارند که کنجکاوی‌برانگیز و مُحرک ذهن است. کار او با خَمودگی و درخودبَستگی و سُکون، و هرآنچه مُلازم با آن است، فرسنگ‌ها فاصله دارد.

*سپس نوبت به مناسبات داخل تصویر می‌رسد که چشم و ذهن بیننده را به خود مشغول سازد. در اینجا یک «بازی» شکل می‌گیرد؛ جُستن، تعبیرکردن، و باز هم جستن. این بازی می‌تواند بی‌انتها باشد، و طول آن به سِماجت، یا حوصله‌ی بیننده بسته ‌است (ای‌بسا که اگر آموخته‌تر باشیم زودتر، با جادادن اثر در یکی از دسته‌بندی‌های پیش‌ساخته، خود را کنار بکشیم). به درازاکشیدن این بازی از آن جهت است که مُناسبات جاری در تصویر، وعده‌ی روبه‌رو‌شدن با یک «روایت» را می‌دهند، بی‌آن‌که آن را برآورده سازند. به عبارت روشن‌تر، هر اثر علی نصیر ما را به این خیال می‌اندازد که با لحظه‌ای ثابت‌شده از داستانی فرضی روبه‌رو هستیم. (کنار هم دیدن کارهای او ممکن است شما را وسوسه کند که صحنه‌های به‌هم‌مرتبط را بیابید؛ آن‌که داستانی را اندکی برملا کند!)

علی نصیر، ترکیب مواد روی کاغذ، ۳۰ در ۴۰ سانتیمتر

پیچیدگی و گُنگیِ هرکدام از این لحظه‌ـ ‌‌تصویرِهای ثابت‌شده گویی حاصل بَرهم‌افتادنِ زاویه‌ی نگاهِ مشاهده‌گری در حال عبور، با ایماژهای ذهنیِ در حال مُرور است که همه‌ی عناصر دخیل در آن‌ـ‌ عینی و ذهنی‌ـ‌ به‌سرعت و بی‌وقفه، در حال تغییر و تبدیل‌اند. این جنب‌وجوش و «حرکت»، عنصر «زمان» را در کار نصیر برجسته می‌سازد. چنان‌که توضیح آن را خواهم آورد، به گمان من، فعّال‌کردنِ دریافتی از زمان، نقش اساسی در ارتباط بینندگان با کار او دارد.

برای دسترسی به محتوای کامل روی دکمه زیر کلیک کنید.