نمایی از فیلم جذابیت پنهان بورژوازی

ناخودآگاهیِ خودآگاه: لوئیس بونوئل و پروژه‌ سوررئالیسم / مجید اخگر

 

پیش‌فرض نوشتۀ حاضر آن است که بسیاری از پتانسیل‌های پروژۀ سوررئالیستی نه درآثار تولید شده در بحبوحۀ جنبش، توسط اصلی‌ترین نمایندگان آن، و تحت شاخص‌ترین و شناخته‌شده‌ترین تمهیدات، فرآیندها و روش‌های سوررئالیستی، بلکه در حواشی و مرزهای جنبش، به وسیلۀ چهره‌هایی حاشیه‌ای‌تر یا «غیراُرتدکس»تر، و با فاصله‌ای زمانی نسبت به دورۀ اوج آن، به نمایش درآمده یا به فعل رسیده‌اند. معنای کلی‌تر این سخن آن است که اساساً ایده یا طرح محوری سوررئالیسم از آثار پدید آمده تحت این عنوان فراتر رفته و آنها را پشت‌سر می‌گذارد، و از جمله به همین علت است که در اینجا به ‌جای سخن گفتن از هنر یا حتی اندیشه سوررئالیستی، ترجیح می‌دهیم از«پروژۀ» سوررئالیسم سخن بگوییم.

متن حاضر از دو بخش کلی تشکیل شده است. در بخش نخست، با محور قرار دادن نسبت میان سوررئالیسم و روانکاوی، و عمدتاً با تکیه بر مفهوم ناخودآگاهی، برخی از خصیصه‌های محوری طرح سوررئالیستی را معرفی می‌کنیم و ضمن سنجش قابلیت‌ها و کاستی‌های آن، چشم‌انداز نفی و رفع و ارتقاء آن را ترسیم می‌کنیم. اما در بخش دوم مطلب (از بند ۸ تا آخر)، در پرتو آنچه گفته‌ایم، برخی از آثار بونوئل را، به عنوان یکی از همان چهره‌های حاشیه‌ای‌تری که ضمن تکیه بر سنت سوررئالیستی برخی از یکسویگی‌ها و وجوه ناحقیقی آن را رفع کرده‌اند، مورد بررسی اجمالی قرار خواهیم داد. باید توجه داشت که میزان تأکید من بر آثار مختلف وی لزوماً بازتاب‌دهنده مراتب نسبی اهمیت آنها از نظر نگارنده نیست و بیشتر از طرح مقاله و الزامات بحث پیروی می‌کند.

اما پیش فرضی که در آغاز به آن اشاره کردیم بر آمده از تنش و تناقضی است که در دل پروژه سوررئالیستی جای گرفته است و خود را در تاریخ چند دهه‌ای آن به نمایش می‌گذارد. برای حرکت در جهت درک این تنش محوری، توجه به موضع‌گیری کلی این جنبش در برابر زمینه تاریخی و اجتماعی ظهور و شکوفایی آن ضرورت دارد. در واقع نظر من آن است که موضع‌گیری مطلق و رادیکال سوررئالیسم در برابر جامعه بورژوایی و ارزش‌های حاکم بر آن، آن را به سوی اتخاذ و ابداع راهبردهای کلی و فرآیندها و تکنیک‌های هنری‌ای سوق داد که نتیجه آن، ذهنیت، محصولات، و رفتارهایی بود که صرفاً به قطب مقابل موضوع نقد خویش تبدیل شدند؛ و در بدترین حالت، از هر گونه درگیری حقیقی با آن احتراز کردند و نوعی سرفرازی و دید ایجایی کاذب را از خود به نمایش گذاشتند. به زبان نظری‌تر، آنها به جای نقد انضمامی موضوع، یعنی درونی‌کردن مواد و محتویات آن و نقد و رفع آن به مرتبه‌ای بالاتر، بیشتر به نفی انتزاعی آن پرداختند؛ و در بسیاری از موارد، تنش‌ها و تناقضات واقعیت را پیش از واردشدن به حوزه آثار یا رفتارهای عمومی (public) خویش حل و فصل کردند، و به ارائه بدیل پیشنهادی خود به صورتی یکپارچه، «دست نخورده و غیر انتقادی» اکتفا کردند. این راهبرد عام، خود را در تقابل‌های کلی‌ای که برای آنها شکلی مطلق به خود گرفته بودند به نمایش می‌گذارد: پرسه‌گردی و کنجکاوی بدون هدف و غیرعمل‌گرایانه در برابر مفهوم بورژوایی کار و کوشش؛ عشق در برابر ازدواج و نهاد خانواده؛ امر شگفت و غریب و خارق‌عادت در برابر امر آشنا و قابل پیش‌بینی و برنامه‌پذیر؛ شور و شیفتگی و جنون و ناخودآگاهی در برابر عقلانیت بورژوایی؛ گرایش به علوم خفیه و رازورزی و طالع‌بینی (به رغم بنیان ماتریالیستی تفکر آنها) در برابر علم و علیت‌باوری روشن و بدون پرده‌پوشی آن؛ و در سطوح خردتر که گزینش‌های هنری و زیبایی‌شناختی آنها را تعیین می‌کند -درهم ریختن مرز میان زندگی و فعالیت زیبایی شناختی در برابر تفکیک نهادی حوزه‌ها؛ و تکیه بر تصادف و عناصر یافته‌شده و تولید خودکار یا خودبه‌خودی (automatic) در برابر فرآیندهای زیبایی‌شناختی معطوف به نتیجه و هدف‌مند و کلیت‌گرا. …

سبد خرید ۰ محصول