
بخشی از گفتوگو:
تورج حمیدیان: از خودتان بفرمایید و سوابق تحصیلی و عکاسیتان.
بیژن بنیاحمد: متولد ۱۳۱۵ تهران هستم بعد از اینکه در سال ۱۳۳۴ تحصیلاتم در دانشسرای مقدماتی تهران تمام شد دو سال معلم دبستان بودم و سال ۱۳۳۶ بعد از گرفتن پذیرش رشته روانشناسی از دانشگاه توبینگن Tuebingen آلمان ۶ سال روانشناسی خواندم. علاقه شخصی و فعالیت کاری پدرم در این زمینه دلیل انتخاب این رشته بود. در همین مدت علاقه به عکاسی و فیلمبرداری مرا بر آن داشت که کتابها و مجلات گوناگونی را مطالعه کنم و اولین آشنایی با مقالات و کارهای اتو اشتاینرت Oto Steinert برقرار شد. اشتاینرت که دکتر طب بود و زمان جنگ جهانی در ارتش آلمان به عنوان پزشک خدمت کرده است، بعد از اتمام جنگ برای تدریس رشته عکاسی به آکادمی «ساربروکن Saarbruecken» فراخوانده شد و از آن جا که صاحب مکتبی در عکاسی بود و مقالات زیادی درباره شیوههای جدید عکاسی مینوشت از کشورهای اروپایی و دیگر نقاط دنیا شاگردانی دور او جمع شدند. مکتب او به نام «سوییکتیف فتوگرافی Subjektive Fotografie» معروفیت جهانی پیدا کرد و همین امر باعث پیدا شدن مخالفتهای گوناگون از طرف عکاسان دیگر گشت. از جمله خردهگیریها یکی این بود که اشتاینرت عکاس میخواهد با عکسهای خود و نوع برداشت ذهنیاش آنچه را که میبیند و درک میکند به بیننده تحمیل کند. بیشتر مخالفان به دلیل نفهميدن معنای اصلی کلمه Subjektive این خردهگیریها را بیان میکردند. هرچند مقصود خود اشتاینرت «نشان دادن ذهنیت و دیدگاه عکاس به وسیله عکسی که کاملا ویژدی دست مایه اوست» القاکننده میدانست. در این مکتب انتقال احساس و اندیشه به بهترین وجه هنری مطرح میباشد. البته برای جلوگیری از خردهگیریهای سطحی برخی از نویسندگان و منتقدین، بعد از مدتی این واژه را به «گشتالتريشه فتوگرافی Gestalterische Fotografie» مبدل کرد یعنی عکسی که ساخته و پرداخته شده باشد و خلاق بودن آن مشهود باشد. با مطالعه بیشتر نوشتههای اشتاینرت و دیدن چند نمایشگاه از کارهایش تصمیم گرفتم شاگردش بشوم. برای ورود به آکادمی «فولک وانگ» Hochshcule Folkwang شهر اسن Essen باید کنکور میدادم و لازمه ورود اولیه، دانستن و آشنایی به فن عکاسی بود. شاگردان آلمانی او بیشتر دوره کارآموزی دوسالهای را نیز گذرانده بودند و نزد یک عکاس آلمانی، که باید عنوان استادی Master میداشت دوره لازم را دیده باشند.
در این آکادمی از همان شروع تحصیل، موضوعات پانزدهگانه عکاسی تدریس میشد؛ و این چه برای دانشجوی ترم اول و چه برای شاگردانی که چند سالی در آن جا مشغول فراگرفتن عکاسی بودند، تفاوتی نداشت. منتهی بنا به سالهای تحصیلی کارها سنگین و سبک میشدند؛ دورهی بسیار مفیدی بود. خیلی چیزها یاد گرفتم؛ به ویژه این که نوع فکرکردن و دید خلاق را از همان روزهای اول میآموختیم. اشتاینرت، استادی بسیار سختگیر بود و اگر احساس میکرد شاگردی توان یادگیری و فهم گفتههایش را ندارد بیرون میانداخت. از همان دورههای اولیه ما را با کارهای سفارشی از مطبوعات و مراکز مختلف آشنا میساخت بهطوری که در تمام کارهای ارائه شده بعدی سهیم بودیم.
تورج حمیدیان: از فرصت استفاده میکنم، تا از اطلاعات شما در مورد عکاسی آلمان استفاده کنیم، چون به نظر میرسد در میان کشورهای اروپائی، عکاسی آلمان، با توجه به قدمت آن و سابقه این کشور در هنرها و موسیقی و فلسفه کمتر معرفی میشود. بخشی از تاریخ عکاسی آن هم که مربوط به پیش از جنگ دوم جهانی و به طور اخص مربوط به دوره آلمان هیتلری است، به علت شکست آلمان در جنگ برای سالها به فراموشی سپرده شد. در ۱۹۸۸ یک نمایشگاه عکاسی از این دوره در هال ورودی اصلی کتابخانه برلین که معماری آن را معمار معروف «شارون» انجام داده است، برپا شد. در این نمایشگاه عکسهای خبری عکاسان دوره هیتلر که کارهای آنها در زمان خود در مطبوعات هم به چاپ رسیده بود، به تماشا گزارده شده بود. با دیدن این آثار، من برای اولینبار متوجه سکوت صورت گرفته در مورد این آثار-که بیشتر آنها به حق در گرایش خود از کارهای همزمان دیگری که از کشورهای دیگر در کتابهای تاریخ هنر و عکاسی آمدهاند برتر بودند شدم. بالطبع در ایران هم این شناخت محدود و یا کم است. همین اتو اشتاینرت هم شناخته شده نیست.
بیژن بنی احمد: عکاسی آلمان و عکاسان آلمان جایگاه خود را دارند، چه در صنعت دوربین سازی، لنزسازی -به طور مثال انقلاب صنعتی دوربینسازی یعنی دوربین لایکا- و چه در تاریخ عکاسی دنیا عکاسانی که بسیار معروف هستند بعضی از آنها آلمانی میباشند که زمان هیتلر راهی ممالک دیگر شدند. بعضی از پایه گذاران مجله «لایف» امریکا عکاسان آلمانی بودند مانند آیزنشتات.
عکاسان دیگر که تاریخ عکاسی دنیا مدیون آنهاست مانند هینریش کوون، هوگو ارفورت التیگلیس، ادوارد اشتاین، هربرت لیست و ناگفته نماند پدر عکاسی خبری دکتر اریش سالومون،هلموت نیوتن، آگوست ساندر و غیره. نمیتوان گفت که مثلا عکاسی فرانسه پیشرفت داشت و آلمان ناشناخته بود. اروپا در واقع یک کشور است که هر قسمتی از آن در زمینه عکاسی پیشرفت داشته است. عکاسان شناخته شدهای از چک، اتریش، ایتالیا، انگلیس، ممالک اسکاندیناوی و دیگر کشورها در اروپا داریم که در عکاسی سهم بزرگی داشته و دارند.