نقاشی قهوه‌خانه‌ای کشتن دیو سفید توسط رستم/فایده‌ی تاریخ هنر/ایمان افسریان/تاریخ هنر ایران/ مبانی تاریخ هنر/ تاریخ هنر انتقادی

فایده‌ی تاریخ هنر چیست؟ / گفت‌وگو با منصور براهیمی و مهرداد قیومی

ایمان افسریان: ما دو شماره است که به طور مشخص به موضوع حافظه‌ی تاریخی و تاریخ هنر پرداخته‌ایم. اما برای آنکه یک هنرجوی جدی را قانع کنیم که سراغ تاریخ هنر برود و اهمیت آن را بپذیرد باید با دلایل روشن فایدۀ تاریخ هنر در فرایند آموزش و یا تولید هنری را روشن کنیم. به همین خاطر اگر موافق باشید از همین موضوع یعنی فایدۀ تاریخ هنر شروع کنیم.

مهرداد قیومی: وقتی از فایده‌ی تاریخ هنر صحبت می‌کنیم، ممکن است منظورمان از تاریخ هنر چیزی باشد که در بیرون اتفاق افتاده است؛ یا چیزی باشد که از آن رویدادها گزارش می‌کنیم. در صورت اول، پرسش از «فایدۀ تاریخ هنر» پرسش از تأثیر تاریخ هنر بر ما، در مقام موجوداتی تاریخ‌مند، است. در صورت دوم، همین پرسش به معنای فایده و ارزش گزارش‌های کتبی یا شفاهی یا… از تاریخ هنر است. بنابراین، بهتر است ابتدا مقصود خودمان را از اصطلاح «تاریخ هنر» روشن کنیم؛ وگرنه گرفتار خلط مبحث خواهیم شد.

تاریخ هنر به منزلۀ رویداد مجموعۀ رویدادهایی است که در حوزۀ هنر در بیرون اتفاق افتاده است. به همین جهت، می‌توان آن را «تاریخ هنر درجۀ اول» نامید. در این صورت، گزارش ما از تاریخ هنر درجه اول، که نمونه‌اش کتاب‌های تاریخ هنر است، «تاریخ هنر درجۀ دوم» خواهد بود. اگر در بحث‌های مرتبط با فایدۀ تاریخ هنر دقت کنیم، متوجه می‌شویم که از خلط این دو مبحث چه آشفتگی‌ها و خطاهایی پدید آمده است. اصولاً این بی‌توجهی به مشترکات لفظی از یک سو، و بی‌دقتی در اینکه موضوع بحث به کدام یک از مراتب هستی یا معرفت تعلق دارد، از گرفتاری‌ها و مغالطه‌های شایع است.

ایمان افسریان: آقای آریاسپ دادبه در شمارۀ قبل پیرامون حافظه‌ی تاریخی هرچند که بر مسئله اسطوره و تاریخ‌مندی تأکید ویژه‌ای داشت اما بسیار پرهیز می‌کرد و حتی نگاه کانتی سوژه و ابژه کردن جهان را نفی و نقد می‌کرد، و از این نگاه علم‌گرا (scientific) نسبت به تاریخ دوری می‌کرد. نگاهی که اتفاقاتی را در گذشته فرض می‌کند و دریافت ما را گزارشی از آن می‌داند؛ که هر چقدر به ما نزدیکتر است روشن‌تر می‌شود و سر دیگر آن در اعصار گذشته محو می‌گردد.

مهرداد قیومی: تفکیک من، تفکیک فلسفی نبود. تفکیکم اصطلاحی بود. ما در زبان فارسی این مشکل را داریم. مثلاً بیهقی هیچوقت به یک رویداد بیرونی نمی‌گوید تاریخ. می‌گوید این تاریخ را نوشتم تا «داد تاریخ» را ادا کنم. منظورش کتاب تاریخ است. الآن مجبوریم به کتاب او بگوییم تاریخ‌نامه. امروزه ما به date هم می‌گوییم تاریخ. قبول دارم که در پس هر تفکیکی فلسفه‌ای هست. اگر بپذیریم که تفکیک‌ها اعتباری‌ست، بدون اینکه درگیر بحث‌های فلسفی شویم می‌توانیم روش‌هایمان را سامان دهیم می‌توانیم دسته‌بندی‌هایی داشته باشیم. اما ایرادی که من به بعضی کسانی که در این حوزه‌ها فکر می‌کنند دارم این است که از طرفی یک تفکر خیلی خط‌کشی شدۀ جدید علم محور (scientific) داریم و از طرف دیگر می‌خواهیم همه‌چیز را درهم کنیم با عنوان اینکه ما مخالف تفکیک و تقطیع انسان و جهان هستیم. این نمی‌شود. بالاخره در همان عالم سنتی هر علمی، موضوع و روش داشت. به هرحال بحث از تاریخ به منزلۀ امری بیرونی و هستی‌شناسانه، اقتضائاتی دارد و بحث در مورد گزارش آن، حوزۀ دیگری است؛ فارغ از اینکه ما قائل به تفکیک سوژه و ابژه باشیم یا نه.

منصور براهیمی: من هم سعی کنم کمی سؤال را باز کنم. احساس می‌کنم سؤال شما از فضای دانشگاهی برمی‌آید. چرا که در سیستمهای قدیمی‌تر یا به عبارتی غیرمدرن، سنت‌هایی وجود داشته و این سنت‌ها تاریخ‌مند بودند. مثلاً کسی که کوزه‌گری می‌آموخته، تاریخ کوزه‌گری را نمی‌خواند. اما از طریق سنت، آن تاریخ به او منتقل می‌شده و او فی‌نفسه تاریخ‌مند بوده…

سبد خرید ۰ محصول