بخشی از متن:
ظاهراً زمان یکی از باارزشترین داراییهای انسان است ــ اگر در ترادف با زندگی و عمر، ارزشمندترین دارایی انسان نباشد؛ از همین رو است که در اصطلاح «وقت طلاست»، زمان به ارزشمندترین چیز جهان تشبیه شده است: «طلا»، یا پول، همچون معیاری عینی که جایگاه افراد و جوامع را در پیوستار فقر و غنا بهروشنی مشخص و از هم متمایز میکند. برای همین، نحوهی مصرفکردن این داراییِ رسیده، دادهشده، یا خدادادی بسیار مهم به نظر میرسد. زمان در اینجا چیز ارزشمندی است که آدمی تنها در ازای دریافت چیزی ارزشمندتر حاضر به واگذاری آن است، همچون خود پول که در هر معاملهی پولی آدمی آن را تنها برای دریافت چیزی ارزشمندتر از خودِ پول واگذار میکند. درعینحال زمان چیزی است که آدمی ناگزیر از صرفکردن آن است؛ بهعبارت دیگر، زمان چیزی نیست که بتوان آن را مستقیماً پسانداز یا احتکار کرد. زمان، عمر، میگذرد و سریع هم میگذرد؛ از این رو، و بهطور همزمان، نوعی سراسیمگی نیز برای استفادهی بهینه از زمان، و پرهیز از اتلاف آن، وجود دارد: چگونه میتوان از این دارایی دادهشده بیشترین سود را برد؟ چگونه میتوان در هر معامله، در ازای دادن بخشی از زمانِ خود ارزشمندترین چیز ممکن را گرفت؟ چگونه میتوان در این معامله بهنفع فراوان رسید و کامیاب بود؟