بخشی از متن:
نمایشگاه دوسالانه (بیینال) نقاشی و پیکرتراشی تهران ما را در مقابل وضع هنری خاصی قرار میدهد که تجزیه و تحلیل عناصر متشکلۀ آن شاید در حل آنچه به عقیدۀ ما وضعی «آلاکلنگی» و کاذب و نااستوار است بیتأثیر نباشد. آنچه مربوط به سازمان دادن و تشکیل چنین نمایشگاههائی است و کوششی که در این زمینه از طرف اولیاء امور هنرهای زیبای کشور به کار بسته میشود به جای خود شایان تقدیر و موجب خوشوقتی است، ولی آنچه ما را به جای خود میخکوب میکند و به گنگی وامیدارد فراوانی تقلید و شدت کشیدگی به سوی نقاشی (غیر تصویری) به شیوۀ غربی است.
قریب ۱۲۷ نقاش و پیکرتراش در ۷۰۰ پردۀ نقاشی و اشیاء هنری کار خود را در این نمایشگاه به تماشا گذاردهاند. میان این عده از همه رقم استعداد و درجۀ تحصیلات و سابقه در کار هنری دیده میشود. کسانی هستند که پس از اتمام آموزش خود در ایران به اروپا و آمریکا رفته و به تکمیل هنر خود پرداختهاند. جوانانی هستند که به تازگی هنر خود را به معرض تماشا گذاشتهاند و چند هنرمند شناخته شده بین آنهاست که از همه جهت فاصلۀ زیادی با دیگران دارند و با اینحال جزو شرکتکنندگان نمایشگاه درآمدهاند
قضاوت در برابر چنین استعدادهای مختلف و آثار هنری که یکدستی نه از لحاظ سن شرکتکنندگان و نه از لحاظ سابقۀ کار در آن موجود نیست کار آسانی نمیتواند باشد. مگر آنکه منظور از این نمایشگاه را عرضۀ کلیه کارهائی بدانیم که در فاصلۀ دو سال در ایران انجام گرفته است، ولی در این صورت نیز نمیتوان ادعا کرد که این نمایشگاه حاوی کلیۀ کارها باشد. گفتیم آنچه در نظر اول تماشاگر را شدیداً متأثر میسازد فراوانی نقاشی انتزاعی و غیر تصویری است. در اینباره چه باید فکر کرد؟ آیا این تأثیر حقیقی و واقعی است و بر اثر ارتباط روز افزون ما با دنیای غرب به وجود آمده است یا نوعی خودنمائی و احتیاج کاذب به چنین نوپردازیهاست؟ اگر هنرمندی در ایران حس میکند که نبضش با نبض جهان «مدرن» همزمان میزند ما را حرفی نیست که او کارهای خود را به «جهان نو» عرضه بدارد.
ولی باید به این موضوع اطمینان داشت، وگرنه وظیفۀ هر صاحب نظری است که چنین هنرمندانی را از اشتباه درآورد و اطمینان ما به منفی بودن این فرض از این جهت است که نشانههای محلی بودن احساسها و افکار خود را در اطرافمان میبینم و احساس میکنیم که هنوز با دنیای نو همگام نشدهایم و شاید اصلاً مأموریت ما این نباشد که در دنیای «مدرن» شاهکار به وجود بیاوریم، بلکه باید پیامی از گذشته با خود بیاوریم و نشان دهیم که دنیای جدید آنقدرها هم جدید نیست و ما در گذشته درازمان چه بسا اندیشهها و هنرها داشتهایم که اینک گرد فراموشی بر آنها نشسته و باید با دست ماهر و آگاه از پیچ و خم کار این گرد را از آنها بزدائیم و درخشندگی تیرگی یافته آنها را بدانها بازگردانیم. …
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.