Full title: Landscape with a Man scooping Water from a Stream Artist: Nicolas Poussin Date made: about 1637 Source: http://www.nationalgalleryimages.co.uk/ Contact: picture.library@nationalgallery.co.uk Copyright © The National Gallery, London

دورنمای تاریخ هنر در مواجهه با تاریخ‌های ناخوانده / جیمز الکینز / صالح نجفی

معرفی مقاله:

آنچه در این مقاله خواهید خواند ترجمه‌ی بخشى از مقاله‌اى است که جیمز الکینز منتقد و مورخ هنر در نقد و بررسى کتاب فضاهاى واقعى دیوید سامرز (انتشار یافته به سال ۲۰۰۳) نوشته است. دیوید سامرز در کتاب فضاهاى واقعى: تاریخ هنر جهانى و برآمدن مدرنیسم غربى قصد دارد تاریخ هنر غربى را با دیگر شیوه‌هاى آفرینش هنرى در سراسر جهان و همه ادوار تاریخ آشتى دهد. دیوید سامرز در کتاب خود ابتدا جهان را، به دو بخش یا به تعبیر خودش به دو «فضا» تقسیم مى‌کند: «فضاى واقعى» و «فضاى مجازى». فضاى واقعى همان فضایى است که آن را با دیگر آدمیان و دیگر چیزها قسمت مى‌کنیم و «فضاى مجازى» فضایى است که در درون دو بُعدى هستى دارد که آدمیان «ظاهراً مى‌بینند»، یعنى فضایى است که روى یک سطح ـ عموماً مستوى ـ بازنمایى مى‌شود. از نظر سامرز، فضا را فقط مى‌توان به شکل بصرى به صورت فضایى مجازى بازنمایى کرد اما در عین حال ما همواره با فضایى مجازى در متن فضایى واقعى مواجه مى‌شویم.

جیمز الکینز مقاله خود را درباره‌ی کتاب سامرز با ذکر این حقیقت آغاز مى‌کند که به راستى فورى و فوتى‌ترین مسأله پیش‌ِروى رشته تاریخ هنر، دورنماى تاریخ هنر جهان یا تدوین یک تاریخ هنر جهانى است. و البته نخستین مطلبى که درباره‌ی این عبارت دردسرساز باید گفت این است که هیچ اجماعى در مورد آن وجود ندارد: نه در مورد معنایش و نه حتى در مورد قدر و ارزش آن.

.

بخشی از مقاله:

تاریخ هنر مى‌تواند بدون هیچ تغییر ماهوى هنر سرتاسر جهان را دربر بگیرد.

غربى‌ها مى‌توانند با نظر افکندن بر هنر غیرغربى، موضوع بحث سنتى تاریخ هنر (هنر عالى یا والا، به معنای نقاشى‌ها، مجسمه‌ها و معمارى‌هاى عمدتاً غربى) را گسترش بخشند و خیال‌شان راحت باشد که داده‌هاى جدید، یعنى آثار هنرى غیرغربى، در روش‌هاى تفسیر و سیاست‌هاى کلى رشته تاریخ هنر دگرگونى‌هایى تدریجى، یعنى تغییراتى با روند طبیعى، پدید خواهند آورد. تا جایى که من خبر دارم، این نخستین گزینه تاکنون به طور رسمى پیشنهاد نشده و کسى به صراحت از آن دفاع نکرده است اما این موضعِ بالفعلِ تک‌نگارى‌هاى موجود درباره‌ی هنر غیرغربى در نشریه‌هاى تخصصى و همچنین نقدها و گزارش‌هاى اختصاصى در مجلات تجارى و کاتالوگ‌هاى حراج‌هاى هنرى است.

در این تقریر، سرآخر، تاریخ هنر پاى در پهنه‌ی روایت‌هاى جدید، تاریخ‌هاى ناآشنا و کارها یا آثار «اصلى» نو خواهد گذاشت. هنگامى که دست‌اندرکاران تاریخ هنر چشم به خارج دوزند و چیزهایى چون یادبودهاى کنار جاده‌اىِ سرخپوستان، ستون‌هاى سنگى ولایات چین در قرن ششم و نقش‌مایه‌هاى بومى در آرایه‌هاى کلیساهاى مکزیک پس از دوران استعمار را در نظر آورند، این اشیاء جدید و تاریخ‌هاى آنها ممکن است بدون برانگیختن شور و شوقى و به سهولت گفت و شنیدهاى ما را جهانى‌تر سازند. چنین تغییرى لزوماً تأثیر چندانى بر روال‌هاى معهود ما نخواهد داشت: نه بر دغدغه‌هاى کنونى ما (ما همچنان به تحقیق در پس‌زمینه‌هاى اجتماعى و مسائل جنسیتى و هویتى ادامه خواهیم داد)؛ و نه بر راهبردهاى مشترک‌مان براى تفسیر کارهاى هنرى (از تحلیل‌هاى فرم‌نگر تا روان‌کاوى)؛ و نه بر مفهوم‌هاى مورد استفاده‌مان (نظیر رئالیسم، نیت مؤلف، روایت، فضا، و شواهد و مدارک). تلقى رشته تاریخ هنر از جایگاه و پایگاه خود بدین ترتیب تا حد زیادى دست‌نخورده خواهد ماند. هنر غیرغربى همچون جوهر یا مرکّب رنگى که درون آب چکیده باشد در محیط تاریخ هنر پخش خواهد شد. از نظر من در بین گزینه‌هایى که فهرست می‌کنم این گزینه توان بالقوه بیشترى براى از بین بردن انسجام و جاذبه تاریخ هنر دارد. این گزینه با تکیه بر این فرض که انعطاف‌پذیرى ذاتى تاریخ هنر به آن امکان مى‌دهد تا در هر بستر جدیدى دوباره به خود شکل ببخشد، پژوهش‌هاى جارى در باب موضوع جهان‌شمولى یا جهانی‌شدن (globalism) و چند‌فرهنگ‌گرایی را زیاده از حد ساده مى‌نمایاند.

مقالات مرتبط در فصلنامه:

سبد خرید ۰ محصول