معرفی مقاله:
میشل فوکو برای دورههای مختلف تاریخ، اپیستمه یا نظام معرفتی خاصی در نظر میگیرد. امکان شناخت ژانرها و مکاتب هنری در درون این اپیستمهها بهتر فراهم میشود. مجید اخگر در مقاله «اشیاء کوچک، جهان بزرگ» تلاش میکند ژانر نقاشی طبیعت بیجان را با استعانت از روش فوکو تبارشناسی کند. او دورههای مختلف تاریخی ژانر طبیعت بیجان را با استفاده از ساختار شکلگیری و علتهای بروز آنها تبیین میکند. در این مسیر، از طبیعت بیجانِ نقاشیهای کتاب مقدس آغاز میکند. با گذر از رنسانس به گونههای شاخص نقاشی هلند قرن هفدهم می رسد.
نویسنده در این بررسی تنها به تاریخ هنرهای تجسمی اکتفا نمیکند. از رهگذر تاریخ علم در مستندسازی کتابهای علمیِ باستان و بعد اقتصادی در نمایش وفور نعمت به موضوع مینگرد. بخش مهمی از مقاله به شئییت به عنوان عنصر مهم طبیعت بیجان نگاهی فلسفی دارد. از نقطه نظر هایدگر در این قسمت استفاده میکند. تقسیمبندی مقاله دربارة الگوهای طبیعت بیجان در تاریخ هنر بسیار راهگشا است. شیء به عنوان ذوقِ پرورده، به عنوان کالا و به مثابة دستمایه تأمل در مورد زمان و میرایی، طبقهبندی دقیقی است که بسیاری از آثار این ژانر درآن قابل شناخت و بررسی است. این مقاله به همراه دو مقاله «خاستگاهها و نخستین مراحل طبیعت بیجان» و «زمینههای تاریخی و مفهومی ژانر طبیعت بیجان» مرجع مناسبی برای شناخت عمیقتر نسبت به ابعاد گوناگون این ژانر هنری است.
.
برای مطالعهی مطالب دیگر پیرامون ژانر طبیعت بیجان