بخشی از متن:
بسیار شنیدهایم که فضای مطبوعاتی دههی ۷۰ – به ویژه پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ – را از منظر آزادی اندیشه و گشودگی میدان عمل با دورهی مشروطه (البته غیر از دورهی استبداد صغیر)، دورهی پس از شهریور ۱۳۲۰ تا کودتای ۱۳۳۲، و دو سال اول پس از انقلاب ۱۳۵۷ مقایسه میکنند. اما اگر آزادی بیان و پویایی ادوار سیاسی خاص را ملاک قیاس قرار ندهیم – مشخصهای که در دههی هفتاد بیشتر در روزنامههای موسوم به «دوم خردادی» نمود پیدا میکند -، در این دهه با رواج نوعی کار فرهنگی و مطبوعاتی روبروایم که از سیاستورزیهای مستقیم و مداخلهی بیواسطه در اجتماع تا حدود زیادی کناره میگیرد. به واقع در این دوره بیش از پیش شاهد شکلگیری نشریاتی هستیم که مخاطب مشخص و محدود خود را دارند و حضور موثر کمتری در «حوزهی عمومی» از خود به جا میگذارند. به بیان واضحتر، اگر در دههی چهل و تا حدودی پنجاه یک مجله مجموعهای از شعر، داستان، مقالهی تاریخی، ادبی، علمی، اتفاقات روز و هر آنچه به ذهن آدمی برسد را در اختیار مخاطبانی عام قرار میداد، در دههی هفتاد دیگر روال کار به گونهای دیگر بود. در این دهه اگر کسی به مسائل تاریخی علاقهمند بود به سراغ مجلهی گفتگو میرفت، اگر فلسفه برایش اولویت بود ارغنون میخواند، و اگر دغدغهی ادب و زبان فارسی داشت مخاطب کلک بود، و در حوزههای دیگر نیز اینچنین بود.
۰ دیدگاه
هنوز بررسیای ثبت نشده است.