معرفی مقاله:
احمد امیننظر پس از هشت سال اقامت در آلمان به ایران باز میگردد. آثارش را در کشور به نمایش میگذارد. او در آثارش نشان میدهد که چگونه سنت تصویری و عناصر بومی باید از درون دستکاری و تشدید میشدند و تا با وارونه و منحرف شدن معناهای صلب تاریخیشان از درون منفجر شوند. شکافتن سنت از درون، بیرون کشیدن شکل است از موزه تاریخ. آیا این عناصر در محیطهای بومیشان به تکرار سنت میپردازند و معنای تاریخیشان را حمل میکنند؟ او آثار بسیاری در زمینههای متعدد همچون پرترهها و فیگورهای واقعگرا؛ طبیعت بیجان با ویژگیهای استعاری و نمادین، خیالپردازیها و آثار ارجاعی به عناصر بومی و سنتی را خلق کرده است. این تنوع شکلی و محتوایی نشان میدهد که زبان تجسمی دقیقا به مثابه «قواعد زیرین و ساختاری زبان» برای احمد امیننظر واجد شانیت است.
زبانی کلی که هنرمند با درونی کردن کردن آن، انواع مختلف گفتار را بر اساس قواعد کلیاش مطرح میکند. با چنین قابلیتی است که میتواند گویشها و لهجههای «بصری» گوناگونی را اختیار کند. احمد امیننظر زبانی را احیا کرده که با نشانههای سنتی به افق انتظار ذهن ایرانی پاسخ میگوید. اما با طرد و نفی معناهای تثبیت شده آن نشانهها، دورنماهای تازهای بر این افق میافزاید. زبان تجسمی او از طبع ناب موسیقایی نقاش بیبهره نیست. حس و عاطفهای را که از «ذوق وزن و ایقاع» و هارمونیهای رنگی و کنتراستهای انفجاری موسیقی بهره دارد به مخاطب خود منتقل میکند. این زبان احیا شده برخوردی منطقی، ممکن، پرشور و بازیگوش و مطابق با ضرورتهای مدرنیسم بود. نقشمایههای سنتی را از سکون و سطحینگری نجات داد. قدرت این زبان برای سالها آبشخور هنرمندانی خواهد بود که به شگردهای اکسپرسیونیستی و محتوای انتقادی در هنر معاصر ایران عالقهمند هستند.
بخشی از متن:
احمد امیننظر پس از هشت سال اقامت در آلمان به ایران باز میگردد. آثارش را در کشور به نمایش میگذارد. انتخاب او به عنوان یکی از ده هنرمند برتر معاصر ایران نشان میدهد که تصمیم به بازگشت و مهاجرتی دیگر، تا چه اندازه برای هنر تجسمی ایران مفید بوده و به احتمال زیاد قوة خلاقه او را در زمینی مناسب بارور کرده است.