معرفی مقاله:
مقالهی «نقاشی قاجار و تجربه مدرنیته» زمینههای اجتماعی و فرهنگی سبک نقاشی طبیعتگرا در اروپا و ایران را بررسی میکند. نقش ناصرالدینشاه به عنوان شاهی هنردوست و با روحیات خاص در تاریخ نقاشی قاجار بسیار اهمیت دارد. آشنایی با تحولات اجتماعی-فرهنگی غرب در دورهی ناصری، منجر به اجرای جنبهای از این پیشرفتها در ایران گردید. از سویی سالهای حکومت قاجار مصادف با قرن نوزدهم بود، قرنی که دگرگونیهای تاریخساز بسیاری در آن به وقوع پیوست.
ثمیلا امیرابراهیمی با نگاهی موشکافانه تحولات هنر ایران در قرن نوزدهم را در قیاس با تحولات جهانی ارزیابی میکند. آیا نقاشان جسور و جنجالی که بر آرمانهای کلاسیک و رمانتیک شوریدند، نمونهی داخلی هم دارند؟
مقاله با توصیف کوتاهی از این تغییراتِ بزرگ در نقاشی غرب به هنر دورگهی قاجار میرسد. او هنر قاجار را رها شده در میانه سنت و مدرنیسم توصیف میکند. برای اثبات نظر خود به تحلیل زندگی و آثار سه نقاش مهم این دوره صنیع الملک، محمودخان ملکالشعرا و کمالالملک میپردازد. نقاشیهای این سه نقاش واجد چه ویژگیهایی هستند که آنها را از سنت نگارگری پیشین و نقاشی مدرن غربی متمایز میکند؟
نویسنده مقاله با نگاه فرمی و محتوایی به آثار این هنرمندان نظر میافکند. مثلاً در مورد صنیعالملک دورههای مختلف کاری این هنرمند، نوع نگاه او به سوژهها و توجهاش به گذشته در نمونههایی از آثار او تحلیل میگردد.
محمود خان ملکالشعرا که با چشماندازهای معروفش شناخته میشود نیز در بافتار ورود مدرنیسم بررسی میشود. در پایان نیز به کمالالملک میپردازد. نویسنده تلاش میکند با دوری از نگاههای جانبدارانه به سنت، کمالالملک را به عنوان هنرمندی که دیرهنگام با تحولات غرب آشنا شده است، مورد بررسی قرار دهد.
این مقاله به همراه مقاله «روح زمان و روح هنر قاجار» از آریاسپ دادبه، در شناخت زمینهی شکلگیری نقاشیهای دوره قاجار و نوع برخورد با مدرنیسم در آنها مراجع قابل اتکایی هستند.